در حاشیه سوال "لیبرال" های تحکیم وحدت از فرخ نگهدار
آوای آکادمیک مدافعان "سرمایه داری جهان گرایانه و دمکرات"
در حاشیه سوال "لیبرال" های تحکیم وحدت از فرخ نگهدار
ایرج فرزاد
iraj.farzad@gmail.com
از میان لایه "لیبرال" بقایای دفتر تحکیم وحدت، سوالاتی از فرخ نگهدار طرح شده اند که پاسخ به دو سوال همراه با همه ۸ سوال طرح شده در سایت "تحکیم نیوز" منتشر شده است. من به ضمیمه این نوشته متن کامل آنپرسش و پاسخ را منتشر کرده ام تا هرکس بخواهد ارزیابیهای من و انتقاداتم را بر مواضع طراح، از تحکیم نیوز، و پاسخگوی سوالات، فرخ نگهدار، با فاکتها مقایسه کند، کارش ساده تر باشد. در عین حال به این ترتیب من ناچار نمیشوم، تمرکز و فوکوس موضع انتقادی ام را درلابلای نقل قولهای سلکتیو، کمرنگ وکُند کرده باشم. انتشار متن کامل این سوال و جواب، بعلاوه از نظر من این خاصیت را هم دارد که به خواننده نشان بدهم که چگونه تلفیق آکادمیسم دوخردادی و دگراندیش "دکترا" گرفته در مکتب "دمکراسی" غرب، به یک عامیگری و ولگاریسم و لاقیدی و بی تفاوتی در برابر وجدان علمی در میغلطد و چگونه درست درعصر و دوران انفجار اطلاعات و در دسترس بودن انبوه عظیم منابع تاریخی و تحقیقی در اینترنت، شعور و سطح درک و آگاهی و دانش مردم و مخاطبین خود را تحقیر میکند و دست کم میگیرد. یک نگاه گذرا به فاکتهای تاریخ نگاری فرخ نگهدار به هر کس که چند ساعتی در سایتهای اینترنتی، موارد مورد اشاره او را جستجو کند، نشان میدهد که فلسفه انجام این مصاحبه درست و یا دروغین بودن فاکتها و واقعی و علمی بودن و یا غیر واقعی و غیر علمی بودن ارزیابیها نیستند. هدف برجسته نشان دادن موضع و نگرش جنبشی است که محدودیت و تنگ نظری آکادمیکی آن را وضعیت ابژکتیو خود آن جنبش تعریف و تعیین میکند. ممکن است این نقل قول از هیجدهم برومر "مارکس"، زیاد به سانتی مانتالیسزم "دمکراتیک" و طبع لطیف مدافعان "تلفیق و تزریق اندیشه های جامعه گرایانه و جهان گرایانه (و نه فقط عموم بشری) به نظام سرمایه داری، و اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی" زیاد خوش نیاید، اما واقعیت این است که عمق و دامنه فکری و آکادمیک جنبش تحصیل کردگان آرمان بوروژوازی صنعتی و ملی از محدوده بستر مادی و تاریخی جنبش خود فراتر نمیرود:
از میان لایه "لیبرال" بقایای دفتر تحکیم وحدت، سوالاتی از فرخ نگهدار طرح شده اند که پاسخ به دو سوال همراه با همه ۸ سوال طرح شده در سایت "تحکیم نیوز" منتشر شده است. من به ضمیمه این نوشته متن کامل آنپرسش و پاسخ را منتشر کرده ام تا هرکس بخواهد ارزیابیهای من و انتقاداتم را بر مواضع طراح، از تحکیم نیوز، و پاسخگوی سوالات، فرخ نگهدار، با فاکتها مقایسه کند، کارش ساده تر باشد. در عین حال به این ترتیب من ناچار نمیشوم، تمرکز و فوکوس موضع انتقادی ام را درلابلای نقل قولهای سلکتیو، کمرنگ وکُند کرده باشم. انتشار متن کامل این سوال و جواب، بعلاوه از نظر من این خاصیت را هم دارد که به خواننده نشان بدهم که چگونه تلفیق آکادمیسم دوخردادی و دگراندیش "دکترا" گرفته در مکتب "دمکراسی" غرب، به یک عامیگری و ولگاریسم و لاقیدی و بی تفاوتی در برابر وجدان علمی در میغلطد و چگونه درست درعصر و دوران انفجار اطلاعات و در دسترس بودن انبوه عظیم منابع تاریخی و تحقیقی در اینترنت، شعور و سطح درک و آگاهی و دانش مردم و مخاطبین خود را تحقیر میکند و دست کم میگیرد. یک نگاه گذرا به فاکتهای تاریخ نگاری فرخ نگهدار به هر کس که چند ساعتی در سایتهای اینترنتی، موارد مورد اشاره او را جستجو کند، نشان میدهد که فلسفه انجام این مصاحبه درست و یا دروغین بودن فاکتها و واقعی و علمی بودن و یا غیر واقعی و غیر علمی بودن ارزیابیها نیستند. هدف برجسته نشان دادن موضع و نگرش جنبشی است که محدودیت و تنگ نظری آکادمیکی آن را وضعیت ابژکتیو خود آن جنبش تعریف و تعیین میکند. ممکن است این نقل قول از هیجدهم برومر "مارکس"، زیاد به سانتی مانتالیسزم "دمکراتیک" و طبع لطیف مدافعان "تلفیق و تزریق اندیشه های جامعه گرایانه و جهان گرایانه (و نه فقط عموم بشری) به نظام سرمایه داری، و اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی" زیاد خوش نیاید، اما واقعیت این است که عمق و دامنه فکری و آکادمیک جنبش تحصیل کردگان آرمان بوروژوازی صنعتی و ملی از محدوده بستر مادی و تاریخی جنبش خود فراتر نمیرود:
" هرگز نبايد با اين تلقى کوتهبينانه که معتقد است خردهبورژوازى اعتقادى اصولى به منفعت خودخواهانه طبقاتى دارد و بر آن است که وسائل پيروزى اين منفعت را فراهم سازد هم آواز شد. خردهبورژوازى، برعکس، بيشتر بر اين باور است که شرايط خاص رهايى وى عين شرايط عامى هستند که نجات جامعه مدرن و پرهيز از نبرد طبقاتى فقط در قالب آنها ميسر خواهد بود. از اين تصور هم که گويا تمامى نمايندگان دمکراتيک ( خردهبورژوازى) از دکانداران يا شيفته دکانداران هستند بايد برکنار بود. چون ممکن است فرهنگ و موقعيت شخصى آنان فرسنگها با اين گروه فاصله داشته باشد. خصوصيت خردهبورژوايىِ اين نمايندگان از اينجاست که ذهنيت آنان نيز محدود به همان حدودى است که خردهبورژوازى در زندگى واقعى بدانها برميخورد و قادر به فراتر رفتن از آنها نيست، و در نتيجه، آنها نظرا به همان نوع مسائل و راه حلهايى ميرسند که منفعت مادى و موقعيت اجتماعى خردهبورژوازى در عمل متوجهشان است. اين است خطوط کلىِ رابطهاى که ميان نمايندگان سياسى و ادبى يک طبقه و خود آن طبقه وجود دارد."
( مارکس هیجدهم برومر لوئی بناپارت، متن کامل این اثر بیادماندنی مارکس را میتوان در سایت آرشیو عمومی آثار منصور حکمت و آرشیو عمومی آثار مارکس و انگلس خواند.
آدرس لینک این کتاب این است: http://marxengels.public-archive.net/fa/ME0682fa.html )
زمینه های عینی روی آوری بستر روشنفکری دوخرداد به "سرمایه داری جامعه گرایانه"
اولین تظاهر حس کنجکاوی من با خواندن این سوال و جواب، از آنجا آغاز شد که سوال کننده و پاسخ دهنده چه کسانی هستند و از نظر گرایش اجتماعی و بستر اجتماعی به چه جنبشی تعلق دارند؟ این گرایش و احزاب و سازمانها و طیف شخصیتهای آن از نظر عینی و در تقابل و تمایز با دیگر جنبشهای اجتماعی در چه سطحی از توازن قوا و آرایش سیاسی و فکری قرار گرفته اند؟ نه سوال کننده تحکیم نیوز و نه پاسخ دهنده، خود را ملزم ندیده اند که به علت پایه ای "سربرآوردن دوباره چپ در جنبش دانشجوئی"، و"نگفته های" خود در باره لنین و شیوه های "غیر دمکراتیک" او توضیح زیادی بدهند. این را در جدل و تقابلی که غسل تعمید کرده های"لیبرال" بقایای دوخرداد و دفتر تحکیم وحدت با بیان استعاره ای بازگشت "شبح لنین" با همان " بازگشت دوباره چپ" دامن زده اند، میتوان استنتاج کرد. و بنابراین میخواهم بگویم اگر در گفتگو و پرسش و پاسخ، تحکیم نیوز و فرخ نگهدار نخواسته اند به وجود دو گرایش و جنبش اجتماعی اذعان کنند و به آن صراحت بدهند، من از لابلای همان پاسخ و پرسش همین کار را خواهم کرد و امتداد فکری شان را میخوانم.
مساله کاملا روشن است. دوخرداد با تمامی طیفها و احزاب و سازمانهای آن، چه در دایره احزاب مجاز حکومتی مثل جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و پایه "دانشجوئی" آن، دانشجویان پیرو خط "امام" و دفتر تحکیم وحدت و چه در هیات مجموعه الوان احزاب و سازمانها در طیف اپوزیسیون پرو رژیم، مثل هر دو جناح حزب توده، راه توده و نامه مردم، یک جنبش وسیع و واقعی با دورنما و آینده قابل پیش بینی و قابل ارزیابی را تشکیل میدادند. تاریخ این جنبش نه از انتخاب آخوند خاتمی "اصلاح طلب" به عنوان رئیس جمهور و نه از فرخ نگهدار شروع نشده است. آرمان "سرمایه داری جامعه گرایانه" نه ریشه در تاریخ انترناسیونال اول و دوم دارد و نه ربطی به نظرات مارکس دارد و نه به روش های "غیردمکراتیک" لنین و کمونیسم مربوط اند. تمامی آن تعابیری که فرخ نگهدار سعی میکند آنها را به عنوان کشفیات عاریه ای خود از contemporary political thought و یا فصل دهم The Cambridge History of Twentieth-Century Political Thought به عنوان ابداعات به سوال کننده تحکیم نیوز تحویل دهد، بسیار قبل تر، و پس از انقلاب اکتبر، و در دوران جنگ سرد، به عنوان تاریخ عقاید اقتصادی در دانشگاهها تدریس میکردند. تاریخی که قصد داشت، همان وقتها و بدون اینکه هنوز خبری از ریگان و تاچر و پسامدرنیسم و دیوار برلین و گروباچف در میان باشد، اثبات کند که برخلاف تحلیلهای مارکس در کتاب کاپیتال، سرمایه میتواند "دمکراتیک" باشد و ایده و آرمان و جنبش و مبارزه طبقه کارگر صنعتی مدرن برای لغو کار مزدی، پوچ است.
تاریخ مبارزه الیت روشنفکر و تحصیلکرده جامعه ایران، برای ایجاد کشوری "مستقل"، "صنعتی" و "دمکراتیک" متکی به بستر فرهنگ و سنتی "ملی"( که اسلام تشیع جز تنیده ای از آن بوده است)، قدمتی به قدمت عرض اندام "میلیتانت" همین الیت تحصیک کردگان از همان دوران صدر مشروطیت دارد. فرخ نگهدار، در دوران شور جوانی اش، با سیانور زیرزبان و آماده جانفشانی در راه برپائی "میهن"مستقل و رسته از ستم دیکتاتور و رژیم "عروسک امپریالیسم" همان آرمانی را پاس میداشت که هم اکنون در دوره بلوغ سیاسی و زمانه بازگشت "عقل" با فرمول سرمایه داری دمکراتیک بیان میکند. گروه ارانی و ۵۳ نفر و حزب توده و مجاهیدین و فدائی، آرمانی فراتر و بالاتر از آرمانهای انقلاب مشروطیت نداشتند. مساله این است که حاصل عملی و نتیجه سالها تلاش این الیت روشنفکران تحصیلکرده و دارای آرمان بورژوازی صنعتی و سیر افت و خیز بستر اجتماعی آن جنبش با محدودیتهای تاریخی و در عین حال با مکانیسم و سوخت و ساز همان سرمایه صنعتی و جنبش طبقاتی و بازتاب فکری و سیاسی و عموما ایدئولوژیک آن، بر خورد و تلاقی کرده است. در کشوری که فعلا هنوز در تقسیم بندیهای اقتصادی بازار جهانی، در حوزه تولید و بازتولید "کار ارزان" است، دیکتاتوری و سرکوب عریان و محروم بودن جنبش کارگری و کارگران از آزادی های سیاسی، و در نتیجه ضدکمونیسم به عنوان بیانیه و هویت سیاسی حکومت بورژوازی "ملی" یک خود ویژگی این نوع جوامع است.
جدل با چپ و کمونیسم با توهمات توسعه "دمکراتیک" سرمایه در ایران
واقعیت این است که صرفنظر و مستقل از اینکه سوال کننده دفتر تحکیمی به "نام خدا" پرسشهایش را از فرخ نگهدار با لقب "حضرتعالی" مطرح میکند، این سوال و جواب در مراحل انتهائی یک برآیند اجتماعی اتفاق افتاده است. حقیقت این است که "جنبش دوخرداد"، در سیر یک تاریخ نزدیک به یک قرن به عنوان یکی از مراحل مهم جنبش مشروطه خواهی و مدافعان آرمانهای بورژوازی صنعتی ایران، به امکانات وسیعی، چه در سطح قانونگزار و مجریه و چه به عنوان یک حرکت وسیع اجتماعی در تمامی ابعاد "هنری" و فرهنگی و سیاسی دست یافت. این جنبش با وجود اینکه تقریبا تمامی جریانات و احزاب و سازمانهای طیف "چپ" و رادیکال اپوزیسیون رژیم شاه را حتی آنگاه که آنان را به اپوزیسیون رانده بود، در حمایت خود داشت، نهایتا شکست خورد. جنبش اصلاح رژیم اسلامی از درون، نه تنها علیرغم مجاهدتهای هواداران "خط امام" در سنت حزب توده و اهدای "فدیه" در قلع و قمع بسیاری از سران و کادرهای آن، بویژه پس از کشتارهای تابستان ۶۷، بلکه حتی به اتکای رئیس جمهور منتخب با"بیست میلیون" رای، به جائی نرسید. بنابراین وعظ و خطابه فرخ نگهدار در رسای "سرمایه داری جامعه گرایانه و "عموم بشری" و ردیف کردن لیستی از منابع و مآخذ ایدئولوگهای سرمایه داری "دمکراتیک"، فقط پرواز یاس آلود توهمات دیرین نیست. سرمایه داری در جامعه ای مثل ایران، حتی در صورت ساقط شدن رژیم اسلامی، راه برون رفت "دمکراتیک" از بحران کنونی در اقتصاد خود را ندارد. پاسخهای فرخ نگهدار به سوالات دفترتحکیمی، یک دیالوگ درون خانوادگی است و در این بستر عینی مکانیسم سرمایه داری در ایران، از هر دو سو، "رفع گیر" و زدودن ابهامات معرفتی نیستند. سوال کننده چه بسا حتی قبل از فرخ نگهدار و چه بسا جامع تر و کامل تر از او، غیر از مرور ادبیات پست مدرنیسم و نظرات امثال "پانه کوک" و پوپر، در محضر استادانی چون حجاریان همان تاریخ "کمبریج" و نظرات "دگرگون کننده" کینز و برنشتین و کائوتسکی و غیره را بارها مرور کرده باشد. جالب این است که یکی از مهمترین اسلحه تئوریک "لیبرال" های دفتر تحکیم علیه چپ و شبح لنین، همین آثار پلخانف هم بوده اند. بحث اصلا این نیست، سوال هم این نیست و سوال کننده هم قصد ندارد از "محضر" فرخ نگهدار مستفیض شود. لپ اصلی این سوال و جواب در همان سوال آخر، که ظاهرا فرخ نگهدار مستقیم و صریح به آن پاسخ نداده است، نهفته است. مردم ایران، طبقه کارگر ایران، چپ ایران و کمونیسم و "چپ سر برآورده در جنبش دانشجوئی"، نه تنها از نظر "فکری" و ماهیت واقعی سیستم استثمار کارمزدی و بردگی مزدی، بلکه در جریان زندگی تحت رژیم جمهوری اسلامی و خود ویژگیهای "اسلامی" و "ملی" سوخت و ساز و مکانیسم سرمایه داری ایران، راه حل خروج از این بحران و فلاکت و اختناق و سرکوب توام با آن را، خلاصی یکباره از سیستمی میدانند که شرط بقا و ادامه زندگی و پروسه ارزش افزائی اش، کار ارزان، کارگر خاموش است. هراس از "شبح لنین" و تکفیر "انقلاب" و متدهای "غیر دمکراتیک" لنین و کمونیستها و مارکسیستها، جوهر اصلی این سوال و جواب بین تحکیم نیوز و فرخ نگهدار است. تحکیم نیوز درسهای آکادمیک در باره خواص "سرمایه داری دمکراتیک" را از بر است. میخواهند از زبان یکی از"پیشکسوتان" با سابقه، زندان کشیده و سابقا چریک و آماده جان فدائی در راه خلق "میهن"، بشنوند که چگونه بتوانند خود را در برابر سنن نقد مارکس و سرمایه و سیستم بردگی مزدی و متد انقلابی و سلبی لنین در این جنبش وسیع و بزرگ اجتماعی مسلح کنند و قوت قلب بگیرند.
صفحه نوین جامعه ایران، شکاف اجتماعی بین دو جنبش متفاوت
اما خوشبختانه نسلی را که زیر شبح لنین به تکاپو افتاده است و از میان گرد و خاکها و تبلیغات انبوه ادبیات سوسیالیسم اردوگاهی و سرمایه داری دولتی نقبی به کاپیتال مارکس و جنبش اجتماعی طبقه کارگر صنعتی جهان امروز زده است، نمیتوانند شکست بدهند. این نسل کوچکترین بدهکاری به عواقب و نتایج تاریخ رزم و جهاد الیت روشنفکر و قشر تحصیلکرده آرمانهای بورژوازی صنعتی ندارد. این نسل با عمق همین دوران طولانی و پر از درد و رنج عروج و افول انواع سوسیالیسمهای بورژوائی و ملی و دولتی، شکافی پر نشدنی با نسل فرخ نگهدارها دارد. نسلی که نهایت آرمانخواهی شان در اوهام و توهمات به مقدرات یکی از جنایتکارترین رژیمهای تاریخ معاصر گره خورد و خود نیز سرانجام مرعوب و مقهور، به مایوسان و شکست خوردگان و پس قراولان اوهام "اصلاحات دمکراتیک" در سیستم بردگی مزدی تحت این رژیم پیوستند. شکست دو خرداد، فقط بستن یک دور از جدال و نزاع جناحهای درون جمهوری اسلامی نبود، این شکست پایان واقعی و سرانجام یک جنبش وسیع تر را که تاریخی به قدمت نزدیک به یک قرن را دارد، نیز روشن کرد. سر برآوردن دوباره جنبش چپ، دیگر رگه ای در طیف عمومی جنبش ملی اسلامی و عنصری، هر چند انقلابی و مارکسیست و چپ و رادیکال، در "جبهه" عمومی خلق برای استقلال میهن و رسیدن به آرمان رشد و اقتصاد ملی و خوکفائی نیست. نگرانی سوال کننده تحکیم نیوز چیزی جز این نیست. احساس "وحدت"، "اتحاد عمل" و همراهی حتی به بهانه و دلیل اختناق اسلامی بین خود، "لیبرال – دمکرات" ها و چپ ها در "جنبش دانشجوئی" رخت بربسته است. دوران نوستالژیک ذوب شدن گرایشات متضاد اجتماعی در "جبهه ضد دیکتاتوری" و سماع عارفانه به دور شعار "سلام بر مجاهد، درود بر فدائی" در متن شکاف عملی و عینی در بستر مادی و جنبشی گرایشات مختلف اجتماعی، در هیات ماتریال وسیع و فراگیر انسانی و بازتاب این حرکت و شکاف عینی در دایره فکری سیاسی و آرمانی، غیر ممکن شده است. "چپ"، دیگر فقط صدای "رادیکال" در همهمه جنبش "همه با هم" نیست. این درخشش قد برافراشتن یک جنبش قائم بالذات و بر روی پاهای خود است که پرچمش، آرمانش و تئوریهایش و فعالین و تئوریسینها و رهبرانش عرض اندام یک جنبش متفاوت و مهمتر از آن متمایز از بستر دیرینه تر جنبش ملی اسلامی را با صلابت اعلام کرده است. هراس بقایای غسل تعمید کرده در مکتب دمکراسی و بازار آزاد و آزادی مالکیت خصوصی بر وسائل تولید و دخیل بستن به محضر فدائی سابق، از پرواز این شبح بر فراز جامعه ایران، واقعی است.
بگذار این نسل سرکوب شده و راضی به رضای ارتجاع و سنت ایامهای سپری شده، در اوهام خود به دنیای مالیخولیای " تلفیق و تزریق اندیشه های جامعه گرایانه و جهان گرایانه به نظام سرمایه داری، به اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی"، مشغول باشند. نسل چپ، به اتکای کارنامه نظام اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی و "برآمدن دوباره" متد و شیوه نقد انقلابی و سلبی مارکس از "کاپیتال" و مالکیت خصوصی بر وسائل و ابزار و تولید و سرمایه و کالا، مسیر پایان دادن به از خود بیگانگی انسان را میپیماید و راه امیدوارکننده ای را هم پیش پای مرعوب شدگان خصلت "دمکراتیک" سرمایه و سرمایه داری قرار خواهد داد. رنسانس جنبشهای عظیم اجتماعی و آرمانهای بزرگ بشری همراه با تعمق و تفکر و تکانها و خیزشهای اجتماعی در راه اند و بشر خسته و کوفته زیر باران بمباران های دستگاه مهندسی افکار بورژوائی را به جهان پر طراوت آزادی و رهائی بشارت میدهند.
۳ ژانویه ۲۰۰۷
--------------------------------------------------------
ضمیمه
متن کامل: "ریشه ها ، تاریخ و آینده سوسیال دمکراسی در ایران" در مصاحبه با فرخ نگهدار
برگرفته از سایت "تحکیم نیوز"
امروز در نیمه راه اولین دهه قرن بیست و یکم این حقیقت با قدرت ثابت شده است که سوسیالیسم در پیکار برای نفی سرمایه داری، برای کنار گذاشتن مولفه های اصلی آن مثل مالکیت خصوصی و بازار، موفقیتی بدست نیاورده و در چشم انداز نیز به هیچ وجه دور نمایی برای طراحی یک مدل نظری جایگزین گشوده نشده است. از سوی دیگر تاریخ جهان معاصر و اوضاع جاری جهان نشان می دهد که نظریه سرمایه داری ناب و اندیشه اقتصاد لیبرالی مطلق نه در سطح نظری قادر به تولید مدلهای کامل نائل گردیده و نه نسخه هایش در اقتصاد و سیاست قادر به حل و فصل عموم مسایل عمده جهان معاصر توفیق یافته است. سال های پایانی دهه اول قرن بیست و یکم شاهد پس نشینی آشکار نظریه های نئو لیبرالی و تلفیق و تزریق اندیشه های جامعه گرایانه و جهان گرایانه (و نه فقط عموم بشری) به نظام سرمایه داری، به اقتصاد بازار و مالکیت خصوصی، است.
به نام خدا
با سلام
دلیل اصلی طرح این پرسشها از حضرتعالی این است که چپ در ایران دوباره در حال پا گرفتن است اما متاسفانه به جای تجدید نظر در گذشته، دوباره به همان قرائت لنینیستی از سوسیالیسم رجوع کرده است . با توجه به اینکه شما خود را "چپ دمکرات و جمهوریخواه "می دانید بسیار لطف خواهید کرد اگر در روشن شدن زوایایی از این بحث که هم اکنون در درون جنبش دانشجویی ایران در جریان است کمک نمایید..
1- به طور خلاصه،سوسیال دمکراسی چیست؟
2- سوسیال دمکراسی ریشه در اندیشه های چه متفکرانی دارد؟
سوسیال دمکراسی امروزی بیشتر به اندیشه های کدام متفکران شبیه است؟برنشتاین ، کائوتسکی ،گیدنز.....؟
3- ریشه های تاریخی سوسیال دمکراسی در ایران کدام است؟
4- آیا ما در ایران نظریه پرداز یا حزب سوسیال دمکراتی داشته ایم؟
5- با توجه به اینکه تقریبا تا مدتهاهیچ اثری از پدران سوسیال دمکراسی در ایران ترجمه نشده بوده است منابع نظری سوسیال دمکراسی ایرانی چیست؟
6- نسبت سوسیال دمکراسی و مذهب چیست؟آیا سوسیال دمکراسی مذهبی ممکن است؟
7- با توجه به فرومایگی فرهنگی و طبع مذهبی اقشار فرودست در ایران سوسیال دمکراسی در ایران چه آینده ای دارد و اصولا پایگاه طبقاتی سوسیال دمکراتها در ایران کجاست؟
8- به گمان شما به چه دلیل برآمدن دوباره چپ درجنبش دانشجویی ایران نه در شکلی سوسیال دمکراتیک بلکه با همان صورت غیر دمکراتیک آن- و با متهم کردن اپوزیسیون چپ دمکرات فعلی به خیانت و تجدید نظر – رخ داده است؟ با تشکر
بعد از عرض سلام. نامه ات را روز 16 دسامبر دریافت کردم. از تاخیر معذرت می خواهم. منتظر شب تعطیل بودم که وقت کنم بنویسم. در این نامه که امشب برایت می فرستم فقط به سوال های اول و دوم می پردازم. اگر عمری جاری و فرصت باقی ماند سعی می کنم نامه های دیگری هم در پاسخ دیگر سوال ها بنویسم
در مورد سوسیال دموکراسی منابع به زبان انگلیسی بسیار گسترده است. تمام کتاب های درسی در زمینه contemporary political thought مفصل مطلب دارند. اگر تعاریف خلاصه و تاریخچه سوسیال دموکراسی خواسته باشی از جمله می توانی به کتاب:
The Cambridge History of Twentieth-Century Political Thought، فصل دهم، مراجعه کنی. اگر منابع فارسی خواسته باشی دکتر حسین بشریه تالیفات مفید دارد.
قبل از همه توجه داشته باشیم که در زمینه سیر و سلوک و باز نویسی تاریخ اندیشه سیاسی نه یک برداشت که هزاران برداشت و کلاسه بندی وجود دارد. طراحی هر تحلیل خود یک نوع کار سیاسی و در آمیخته با نوعی تلاش برای تاثیرگذاری بر روندهای سیاسی است. از این نظر هر روایت مشتریان خود را دارد. بهترین راه این است که بیشترین روایات خوانده شود تا بهترین شرایط برای تولید یک برداشت مستقل فراهم گردد. به آنچه در زیر می نویسم اصلا اعتماد نکن. زیرا این ها همه برداشت های من است از سیر تحول. با مطالعه بیشتر درخواهی یافت که این روایت و زوایای آن یکی از بیشمار برداشت هایی است که تا کنون نوشته شده اند.
<span lang="FA" style="mso-bidi-language: