سرنوشت کرکوک در منگنه یک بلاتکلیفی
عکسی را که می بینید از شماری هواداران "جبهه ترکمنهای عراق" (ITC) در شهر کرکوک اند که در همین روزها با نمایش عکسهائی از شهدای "ترکمن" برای اعتراض به سیاست "کردیزه" شدن کرکوک جمع شده اند. سران این سازمان با ارتش و ژاندارمری و دولت و میت ترکیه روابط بسیار حسنه ای دارند و اساسا از منابع مالی و تدارکاتی و تبلیغاتی اینها سر هم بندی شده اند. دلیل این مساله هم واضح است، سرنوشت عراق، با نزدیک تر شدن مساله خروج ارتش آمریکا از عراق، میدانی برای تاخت و تاز همه نیروهای محلی و منطقه ای، و موجبی برای دخالت آنها در مقدرات ساکنین این سرزمین شده است. ترکیه قرار است به بهانه "اقلیت هم کیش ترکمن"، دستکم در کرکوک، این شهر "نفت خیز"، نقشی و سهمی برای خود قائل شود و در بزنگاه مناسب آنرا قاپ بزند. این نوع اکسیونها، صرفا تشریفات چنین نقشه های واقعی تر و پشت پرده تر اند.

قراراست در اواخر سال ۲۰۰۷، در مورد سرنوشت شهر کرکوک رفراندمی برگزار شود. مساله ترکیب هویت "قومی" و ملی شهروندان ساکن این شهر در هر حال قرار است در این رفراندوم مشخص شود. از منظر دو حزب حاکم در کردستان عراق، پارتی دمکرات ( حزب تحت ریاست مسعود بارزانی) و اتحادیه میهنی( حزب متشتت تحت ریاست جلال طالبانی). کرکوک شهری کردی و عروس و قلب و "پایتخت" دیرین کردستان است. نیازی به گفتن نیست که در شرایطی که تصمیمی برای اعلام یک دولت مستقل و جداگانه در کردستان عراق در دنیای واقعی مطرح نیست، تعریف حدود قلمرو ارضی یک حاکمیت مبهم و نامشخص نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه نطفه مشکلات به مراتب خطرناکتری را بنیان میگذارد.
اما در این رابطه سیاست آشکارا مداخله گرانه و شوینیستی دولت ترکیه در مورد سرنوشت جغرافیای شهری که خارج از قلمرو حاکمیت کشوری این دولت است، دامنه تهدیدات و خطرات احتمالی کنونی و آتی را بسیار خوفناکتر ساخته است. مقامات دولت ترکیه میگویند شهر کرکوک در صدر ۶ درصد تولیدکنندگان نفت جهان قرار دارد. گفته اند "یک اقلیت بزرگ ترکمن" در این شهر زندگی میکنند، که "دارای روابط نزدیکی با دولت ترکیه اند". گفته اند که مقامات دولت مرکزی عراق تحت فشار دو حزب پارتی و اتحادیه میهنی، ساکنین عرب زبان این شهر را که از سال ۱۹۶۸ طبق سیاست صدام برای "عربیزه" کردن کرکوک از مناطق عرب نشین به این شهر کوچ داده اند، در ازا پرداخت غرامت و دادن زمین در مناطق اولیه زندگی آنها، از این شهر در واقع اخراج میکنند. گفته اند به این ترتیب به جای سیاست عربیزه کردن سابق، اکنون کرکوک دارد طبق یک نقشه آگانه "کردیزه" میشود. تمام این استدلالات سیاست گردنه بگیری دولت ترکیه را میتوان در مورد هر اقلیت ترک زبان و یا قومیت ترکمن که ساکن ایران و یا هر کشور دیگر آسیای میانه است تکرار کرد و دامنه این تظاهر فاشیسم پان ترکیستی را هر چه بیشتر گسترده تر کرد.
اما دولت ترکیه چنین ادعاهای آشکارا قلدارانه و باج خواهیهای راهزنانه را در مورد ایران، آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان و قرقیزستان و ....ندارد، چرا که از منظر تعیین تکلیف قلمرو حاکمیت دولتهای جداگانه، چنین ادعاهائی جز آمادگی برای اعلام جنگ برای گسترش قلمرو ارضی حاکمیت دولت ترکیه نخواهد بود. در جهان مناطق نفت خیز بسیار زیادی و با مقام بالاتر از ۶ در صد تولید کننده نفت و یا دیگر ثروتهای طبیعی و محل زیست انواع اقلیتها و ملیتهای مختلف وجود دارد که مادام و تا زمانی که تحت حاکمیت واحد و کشوری جداگانه ای قرار دارند، هیچ بهانه و دلیل و سببی برای اعلام ادعای ارضی و یا تعلق و الحاق سیاسی به دلیل هویت قومی بخشی از ساکنین آنها، از جانب هیچ کشور دیگری نیستند.
سمبه پر زور دولت ترکیه و زنده شدن اشتهای اوهام توسعه طلبانه پان ترکیستی امپراطوری عثمانی و کمالیسم و آتاتورکیسم، نه در اهمیت کرکوک به عنوان یک منطقه نفت خیز است و نه وجود یک اقلیت ترکمن که سازمانهای سرهم بندی شده به نام نماینده آنها سر در آخور دولت ترکیه و ژاندارمری و ارتش و میت دارند. این باج خواهی و قلدر منشی و ژاندارم بازی و تیز کردن دندان طمع به کرکوک، دقیقا از بلاتکلیفی وضعیت سیاسی و حقوقی این شهر ناشی میشود. اشتهای توسعه طلبانه و اشغالگرانه و طمع برای الحاق از آنجا تحریک شده است که زمزمه "تجزیه عراق" به دلیل بن بست سیاست آمریکا، در دوایر سیاسی فعال شده است. تشدید این باج خواهیها بر این زمینه تقویت شده است که فشار برای خارج کردن نیروهای ارتش و تفنگداران آمریکا حتی از تصویب سنای آمریکا هم عبور کرده است. و در این میان یک فاکتور و یک "نقطه ضعف"، در این وانفسا و خلا سیاسی و بی افق شدن دورنمای یک دولت متمرکز در عراق از دیگر عوامل مهم تر اند. در کردستان عراق، که ادعا میشود بنا به اسناد تاریخی و نیز واقعیات ابژکتیو دموگرافیک، کرکوک یک شهر با ساکنین اکثریت کرد نشین است، و به هر حال در کردستان عراق یک نیمچه نظم و نسقی طی این سالهای بعد از لشکر کشی آمریکا به عراق برقرار بوده است، نیروئی که بتواند به خود جرات بدهد و شهامت سیاسی بخرج بدهد که در منطقه کردستان یک دولت مستقل و جداگانه تشکیل بدهد و آنرا اعلام کند، وجود خارجی ندارد. کش و قوسهائی که در هر دندان قروچه ژاندارمهای ارتش ترکیه با زمزمه زیر لبی، "اگر مجبورمان کنند، اعلام استقلال میکنیم"، شاهد آن هستیم، هیچ دردی را دوا نمیکند. این نوع اعلام وفاداری به استقلال کردستان ممکن است در رقابتهای درونی، و برای خالی کردن زیر پای حریفهای خودی و کندن نیرو از آنها، ارزش مصرفی داخلی داشته باشد، اما مشکل سیاسی مردم کردستان و سوال بلاتکلیفی و وضعیت ناپایدار و معلق حقوقی و سیاسی کردستان عراق را بی پاسخ میگذارد.
به نظر من در بطن این بلاتکلیفی سیاسی و حقوقی جامعه عراق و وضعیت ناپایدار و عاریه ای و متزلزل حاکمیت احزاب در کردستان عراق، و سیاست امروز را به فردا رساندن حاکمیت غیر رسمیت یافته در منطقه کردستان ( هریم کردستان)، دورنمای شهر کرکوک و سرنوشت سیاسی و حقوقی آن، از همیشه مبهم تر خواهد ماند. حواله دادن به دنیای خیالی عراق فدرال، در حالی که کل سرنوشت جامعه عراق بیش از هر زمانی در ابهام و سرگردانی است، فقط دفع الوقت و اذعان به نداشتن کالیبر سیاسی برای رو در روئی با؛ و حل واقعی مساله پیش رو است. و دقیقا به دلیل همین ابهام و خلا و بی تصمیمی سیاسی است که دولت ترکیه با مشت آهنین خود را طرفی میداند که مصمم است در سرنوشت این شهر نقش بازی کند. واقعا هم از منظر مردم عادی کرد زبان ساکن کرکوک، چرا باید سرنوشت را بدست کسانی سپرد که قرار نیست به مثابه دولت حداقل امنیت زندگی مردم را تامین و با شهامت سیاسی، تضمین کنند؟ چرا شهروند ساکن کرکوک نباید نگران باشد که در اوضاع بلاتکلیفی، در فردای پس از رفراندوم موعود، جنگ و خونریزی بر سر اینکه کرکوک آیا اصلا کردی و یا ترکمنی است و یا اینکه حتی آن رفراندوم "تقلبی" بوده و برای کردیزه کردن، خانه به خانه آغاز نشود؟ چرا باید اعتماد کرد و از تهدیدات دولت ترکیه واقعا نهراسید، در حالی که کسی خود را به عنوان یک شهروند تحت حاکمیت هیچ دولت و هیچ نظم و نسق قانونی و رسمی و شناخته شده حتی احساس نمیکند؟ چه کسی حاضر است سرنوشت خود را به زندگی روتین در محلی گره بزند که عده ای راهزن از هم اکنون نقشه دارند که در کدام محله و کدام معبر و میدان عمومی بمب گذاری کنند تا سیاست "کردیزه" کردن را خنثی کنند؟
از نظر من اراده قاطع برای اعلام یک دولت مستقل در کردستان عراق، از هم اکنون، نه تنها تصمیم بسیاری را در مورد ثبات آتی زندگی شهروندی خود روشن و یکسره خواهد کرد، بلکه به عقیده من دندان طمع پان ترکیستهای دولت ترکیه را هم خواهد کشید و آنها را ناچار خواهد کرد در رابطه با "اقلیت چشمگیر ترکمن در کرکوک"، همان سیاستی را اتخاذ کنند که در مورد اقلیتهای چشمگیر تر ترک و آذری و ترکمن در کشورهای همجوار عملا در پیش گرفته و انجام میدهند.
کلید اصلی حل معضل کرکوک و دادن یک اعتماد سیاسی و حقوقی به مردم و شهروندان ساکن این شهر، در شرایط دورنمای تجزیه عراق و قوام نگرفتن یک دولت متمرکز و واحد، شهامت در اتخاذ یک سیاست برای بیرون آوردن کردستان عراق از حالت بلاتکلیفی و معلق و موقتی و دست کشیدن از سیاست جونیوری و جبونانه امروز به فردا است. آنوقت این فرصت بطور واقعی پیش خواهد آمد که آیا فردا مردم ساکن کرکوک خود داوطلبانه حاضر به زندگی تحت حاکمیت چنین دولت مستقلی خواهند بود یا خیر؟ به نظر من در چنین حالتی بیم و خطر تشنج های قومی و راه افتادن جدالهای پاکسازی و احتمال دخالت مستقیم تر دولت ترکیه به مراتب کمتر خواهد بود.
به نیروهای پیشرو، به مدافعین واقعی "حقوق ملل تحت ستم"، به مدعیان زعامت کلید داری مساله کرد، و به کسانی که علاقمندند راه حلی کم مشقت و عملی و واقعی برای معضل عراق و کردستان عراق جستجو کنند، به کسانی که نگران تکرار لشکر کشیها و سیاستهای ژنوساید و پاکسازی و انفال اند، جدا توصیه میکنم طرح منصور حکمت برای تشکیل یک دولت مستقل در کردستان عراق را بخوانند و با شهامت و شجاعت به آن عمل کنند. از سیاست همیشگی دنباله روی و چشم به رحمت و بخشش دولتها بستن یک بار برای همیشه دست بردارند.
ناسیونالیستهای محترمی که ادای آکادمیستها را در می آورند و محققین عزیز و کارشناسان خود خوانده و گرامی کردایه تی، پوپولیستهای ماقبل تاریخی اکنون ضدکمونیست، بهتر است و محترمانه تر است که به جای جبران شکست اوهام خود در آویزان شدن به قدرت آزادیبخش دولت آمریکا و سیاستهای کردنوازنه پریزیدنت بوش، با فحش و دشنام و نفرت پراکنی کور و متعصبانه علیه کمونیستها و منصور حکمت جبران مافات نکنند. قدری فاصله گرفتن از جهالت خودفریبانه منتالیته عصر حجر، گاهی برای یادآوری هویت انسانی ممکن است موثر افتد. بد نیست این دسته از آدمها در لحظاتی از زندگیشان پوسته های خرافی را بترکانند و یادشان بیاید که قبل از هر تعلق و باور خرافی، انسان اند.
در شرایط بهم ریختن اوضاع عراق و خروج نیروهای ارتش آمریکا، همین سیاست امروز را به فردا رساندن نیز به انتهای خود خواهد رسید و ریزشها و فروریختن صفوف ظاهرا متحد دوران معلق خوش خیالی، آغاز خواهد شد. و کاری که در فرصت مناسب آن انجام نشود، اعاده و از سرگیری اش اگر نه از محالات، که فوق العاده دشوار و سخت است.
۴ آوریل ۲۰۰۷