درسهای انتخابات ریاست جمهوری در فرانسه
صف بندی و آرایش میزان رای چهار کاندید ریاست جمهوری در فرانسه، اگر چه به شیوه ای معکوس و وراونه، سر نخی از جدال طبقات و اقشار و لایه های اجتماعی را بدست میدهند. قبل از اینکه به ارزیابی از نمونه های موسسات آمارگیری بپردازم، اشاره به سیستم انتخاباتی، قوانین و مقررات آن در فرانسه را لازم میدانم. چرا که این پیش فرضها و مقدمات اجباری برای دادن مقبولیت قانونی به انتخابات و حق رای و حدود و ثغور دخالت شهروند در مقدرات سیاسی بر مبنای اصول جاودانه و اساطیری "دمکراسی"، خود نشان دهنده حاشیه ای کردن حق دخالت مستقیم رای و اراده شهروندان است.
در اولین مرحله و به منظور اینکه کاندیدهای ریاست جمهوری اساسا از ملزومات "قانونی" برخوردار باشند، هر رابطه مستقیم با رای و نظر شهروندان از معادله حذف است. این کاندیدها فقط کافی است که در میان حداقل تعداد ۵۰۰ نفر از شهردارانی که فی الحال موجودند، "صلاحیت" خود را بدست آورده باشند. مرحله بعدی این است که پس از عبور از این فیلتر دمکراسی، لیست کاندیدها باید در دادگاهی که طبق قانون اساسی به این صلاحیت، مهر "قانونی" میکوبد، مورد تایید قرار بگیرند. و این را مقایسه کنید با جمعیت فرانسه و ترکیب سنی آن.
جمعیت فرانسه با احتساب چهار کلنی فرانسه که در خارج از قلمرو فرانسه قرار دارند رقمی در حدود ۶۴ میلیون است. از این جمعیت طبق آمارگیریهای سال جاری، ۷۵ درصد جمعیت ترکیب سنی بالای ۲۰ سال را دارند و اگر از ترکیب سنی زیر بیست سال تعداد کسانی که از حق رای قانونی برخوردارند را اضافه کنیم، در واقع درصد کسانی که حق رای دارند و میتوانند در رای گیریها شرکت کنند، بالای ۷۵ درصد خواهد بود. با اینحال من همین درصد را مبنا میگیرم. یعنی به این ترتیب جمعیتی بالغ بر ۴۸ میلیون نفر طبق سیستم "دمکراسی"، حق رای و تشخیص صلاحیت کاندیدهای ریاست جمهور را از پیش به یک جمعیت ۵۰۰ نفری واگذار کرده اند! و این البته از خواص و اعجوبات و معجزه "دمکراسی" است. و خاصیت دمکراسی همین است. بی اهمیت کردن سیاست و حق رای و دخالت مستقیم شهروند در مقدرات سیاسی کشور؛ و زندگی و کنار آمدن با سیستم نیابتی. مکانیسم دمکراسی، چون یک سیاست و ایدئولوژی بورژوائی، بنابراین عینا چون مذهب و ناسیونالیسم، یک باور خرافی و وارونه است. ۶۴ میلیون نفر از شهروندان با واگذار کردن از پیش اختیار خود به ۵۰۰ شهردار، در فضائی غیرواقعی و دروغین بر این باورند که گویا دارند اراده و نظر و دخالت خود در سرنوشت سیاسی کشورشان را به پیش میبرند. در بیرون از این قلمرو و دایره مه آلود و خرافی، هیچ انسانی در زندگی واقعی اختیار مقدرات و سرنوشت زندگی خود را به دیگری واگذار نمیکند. هیچکس، مطلقا هیچکس، در زندگی واقعی اختیار محبت و عاطفه و عشق خود با فرزندش، با همسرش، با دوست پسرش و با دوست دخترش را به شخص ثالث و "نایب" خود واگذار نمیکند. و این از معجزات خارق العاده "دمکراسی" است که توانسته است به عنوان یک حربه و سلاح قدرتمند سیاسی و ایدئولوژیک، تا مغز استخوان شهروندان رسوخ یابد. مقدمتا، باید چنان این "دمکراسی" را به عنوان یک مقوله ماورا زندگی و جدا و منفک از سیر زندگی واقعی انسانها و شهروندان، و به عنوان یک مفهوم ماورالطبیعه و بی ربط به زندگی واقعی تصویر و مهندس کرد، تا مدتها قبل از اینکه کار به روز "عمل" منتهی میشود، رای، حق، اراده و تصمیم، در مورد پدیده ای که " سیاست" نام دارد، بی اهمیت شده باشد.
در هر حال بازتاب "صلاحیت" چهارکاندید ریاست جمهوری فرانسه در تصمیم و رای یک جمع ۵۰۰ نفره از میان یک جمعیت ۴۸ میلیونی، به نحو غریبی قدرت تخریبی اوهام خرافی ای را که در "دمکراسی" تجلی یافته است، به نمایش میگذارد.
اما حتی همین وارونگی حق و واژگونگی دخالت شهروند و حقوق مدنی او در چنین سیستم نیابتی، بازتاب معکوس یک جدال واقعی طبقاتی و کشمکش لایه های اجتماعی در جامعه است.
چهار کاندید کسب صلاحیت کرده از مجمع ۵۰۰ نفری و سپس عبور کرده از فیلتر دادگاه "قانون اساسی" این افراد هستند: نیکواس سرکوزی Nicolas Sarkozy از راست مرکز، سگولین رویال Segolene Royal از حزب سوسیالیست، فرانسوی بایرو Francois Bayrou ، و ژان ماری لوپن Le Pen از جناح افراطی ناسیونالیسم راست و فاشیست.
خانم رویال که برای اولین بار در تاریخ فرانسه به عنوان یک زن خود را کاندید ریاست جمهوری کرده است، علاوه بر اینکه انعکاس فشار اجتماعی زنان جامعه فرانسه برای مطرح شدن در هیات یک نیروی اجتماعی است، در سخنرانیهای انتخاباتی خود گفته است که او در صورت انتخاب شدنش اجازه نخواهد داد که "فرانسه در برابر بوش، زانو بزند". غیر از لوپن که به نیروی "فرانسویان اصیل" تکیه دارد و تصمیم دارد به اتکا بخش بی فرهنگ متمولین و ثروتمندان فرانسه مدینه فاضله ای در میان دیوار نفرت برتری نژادی و ملی بر پا کند، دو کاندید دیگر راست مرکز و مرکز، با وعده پر کردن شکاف عظیم طبقاتی در فرانسه و "رفع خطر"، انفجار اجتماعی ناشی از بیکاری، حاشیه نشینی "مهاجران غیر اصیل" و کمک به تولید کنندگان بخش کشاورزی فرانسه به میدان آمده اند. اما آنچه که بیشتر از این تکرار کسالت آور سناریوهای انتخاباتی در دمکراسی نیابتی شاخص و متمایز است، به میدان آمدن یک زن دارای "چهار فرزند" و "سوسیالیست" برای پست مقام ریاست جمهوری است. در پس چندین لایه خرافی که تشریفات و نمایش انتخاباتی و آمار موسسات سنجش افکار را در خود پوشانده اند، انسان به روشنی و وضوح نشانه های یک جدال عمیقتر را که در جامعه فرانسه در جریان است میبیند. زنان، به عنوان بخش مهمی از جامعه، خود را همچنین در هیات نیروئی که مدعی قدرت است و اعتماد یافته است که راسا، برابر و در ظرفیت انسانی خود جامعه را به گور سپردن هر باور و عقیده ارتجاعی در مورد جنس درجه دو و مطیع سیستم مرد سالاری بورژوازی فرا بخواند، قد علم کرده است. حتی اگر سرکوزی نماینده هقانان و بخش محافظه کار سرمایه داری فرانسه در انتخابات هفته اول مه امسال از صندوق انتخابات سر درآورد، و بر رقیب قدرتمند خود خانم رویال پیروزی را اعلام کند، جامعه فرانسه و سیستم دمکراسی با همه خرافات و قدرت تخریبی آن، قادر نخواهد بود نیروی اجتماعی زنان فرانسه را که از زیر بار فشار سنگین تحقیرهای سالیان کمر راست کرده است و همه اوهام ارتجاعی در باره قدرت جاودانه مرد سالاری و سیمای همیشه مردانه صحنه سیاست را در هم دریده است، به کنج بی تفاوتی و کنار آمدن با میراثهای "دمکراسی" باز گرداند.
انتخابات فرانسه در عین حال حامل پیام "وحشتناکی" برای کل طیف اپوزیسیون راست و "چپ" غیر سوسیالیست در کشورهای اسلام زده و شرق زده دارد: کنترل انحصاری صحنه سیاست از قرق مردسالاران، ساهپوشان و کل طیف هنرمند ونویسنده و داش آکلهای سیاسی خارج میشود. این اپوزیسیون ملی و شرق و اسلام زده که دارند، در بستر میراثهای آل احمد و علی شریعتی و فرهنگ پرسوناژهای تشیع و علم و کتل امام حسین "تمرین دمکراسی" میکنند و زن مبارز و رزمنده جامعه مدرن و غیر اسلامی را به کنار آمدن با یک مشت طفیلی اسلامی دعوت میکنند، باید با دیدن منظره انتخابات فرانسه فکری به حال و روز خود بکنند. اینها در روند برش جامعه از آرمانهای دورانهای سپری شده تاریخ ناچارند میدان را از یکه تازیهای گرایشی که زن را موجودی درجه دو، خانه دار و "شوهر دار" و نگهبان "عفت" و ناموس خانواده و حرمت "شب زفاف" و پرده بکارت تصور کرده اند، خالی کنند و زمین را به بردگان قیام کننده و برخاسته بسپارند.
۲۱ آوریل ۲۰۰۷
Iraj.farzad@gmail.com