شنبه 23 فروردين 1504
   

یادداشتهای روزانه – ۹ ، هشتم مه ۲۰۱۰

مفهوم "جنگ نامتقارن" با به قدرت رسیدن اسلام سیاسی در ایران، وارد اصطلاحات نظامی سیستم غرب و دوایر تدوین دکترین های جنگ استراتژی ها بر سر  قدرت و سیادت و برتری سیاسی و نظامی شد.  تعبیر واقعی تر  از این تاکتیک و استراتژی برای جنبش و گرایشی سیاسی، مثل اسلام سیاسی، که در یک بزنگاه اجتماعی از حاشیه تاریخ به قدرت دولتی در کشور مهمی چون ایران دست یافته است،  تاکتیکهائی برای "دفاع و امنیت" و در واقع "بقا"  و حفظ قدرت کسب شده است. هر چند  ریشه های جنگ نامتقارن را در تاریخ جنگها به تزهای "سون سو" در کتاب "هنر جنگ" که در دوهزار و پانصد سال قبل نوشته است و نیز به نگرش "ماکیاول" در کتاب "خطابه" هایش میرسانند، اما تزها و تاکتیکهای جنگ نامتقارن از تحولات دنیای معاصر و بویژه در بطن دوران جنگ سرد و سر برآوردن و مهندسی نیروهای ارتجاع اسلامی بر زمینه جنگ و تقابل دو بلوک و سپس تکامل و بلوغ این ابزار قطب جهان "بازار آزاد" در برابر بلوک شوروی سابق در دوران پس از فروپاشی و سقوط این بلوک دوم سرچشمه گرفته است.

تدوین کنندگان استراتژی و تاکتیکهای "دفاع و امنیت" رژیم اسلامی تردید نکرده اند که "حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱"  را به عنوان برجسته ترین شاخصهای جنگ نامتقارن نام ببرند.

 

اما  طی این چند سال پس از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، تغییرات زیادی در تاکتیکهای جنگ نامتقارن صورت گرفته است. در افغانستان و پاکستان، همزمان با تلاش ناتو برای پشت میز مذاکره کشاندن جناحهائی از طالبان، از نظر نظامی تاکتیکهای عملیات انتحاری و استشهادی، که به عنوان مهمترین فاکتور در جنگ نامتقارن از آن نام برده میشوند، به مواضع تدافعی سوق داده شده اند. در عراق، علیرغم ادامه عملیات و بمب گذاریهای انتحاری، بویژه پس از انتخابات اخیر پارلمان عراق، مردم عراق نشان داده اند که مرعوب این فضا نشده و میدان بازی را برای نیروهای "غیر متعارف" خالی نکرده اند. در یمن، جریان "شیعه های حوثی" که مورد حمایت مستقیم و غیر مستقیم رژیم اسلامی بود، تقریبا از نظر نظامی به تاریخ پیوست. مهمترین فاکتور تغییر در اتخاذ و ادامه تاکتیکهای جنگ نامتقارن دقیقا به اوضاع سیاسی و اجتماعی و تحولاتی بستگی دارد که در ایران تحت رژیم اسلامی در جریان است. رژیم اسلامی، دیگر رژیم برخاسته از یک "انقلاب اسلامی" و متکی به دستاوردهای "جنگ تحمیلی" طی بیش از هشت سال با رژیم عراق نیست. شرایطی که تحت آن رژیم اسلامی میتوانست و قادر بود نیروهای خود ویژه اسلامی، مثل سپاه پاسداران و بسیج را بسازد و نیروی مردم را در این نهادها سازمان بدهد، بشدت زیر و رو شده است. دیگر نمیتوان با راه انداختن "کاروان نور" خاطره دوران "دفاع مقدس" را برای سازماندهی مردم در جنگی که در جریان نیست، بسیج کرد. دیده ایم که مردم ایران پس از خاتمه دوران جنگ، چگونه بر سر خواستها و مطالبات خود پنجه در پنجه جمهوری اسلامی افکنده اند. شکست رژیم اسلامی برای اسلامی نگهداشتن مردم را دیگر خود سران رژیم فریاد میزنند. اخیرا داد "آیات عظام" از اینکه "لایحه حجاب و عفاف" اسلامی علیرغم تصویب آن پس از ۴ سال در مجلس اسلامی، خاک میخورد به آسمان بلند شده است. آیا صرف همین مساله برای رژیمی که شعارش یا روسری یا توسری بوده است و قادر نیست لایحه مصوب خود را به مرحله اجرا بگذارد نشان نمیدهد که رژیم اسلامی علیرغم نسل کشیها و سی سال قتل زنجیره ای نتوانسته است جامعه ایران را تحت اختناق حجاب و قوانین اسلامی به تسلیم وا دارد؟ آیا محافظه کاری رژیم در اجرای مصوبه مجلس "اصول گرایان" نشان نمیدهد که رژیم اسلامی از درافتادن علنی و در سطح قانونی با جامعه ایران و با توقعات غیر قابل سرکوب مردم ایران و بویژه زنان بشدت وحشت دارد؟  این ظرفیت غیر اسلامی در جامعه ایران چنان بالا است که حتی سریال های تلویزیونی در "شبکه" ها و کانالهای تلویزیونی رژیم، پس از عبور از دهها فیلتر وزارت ارشاد و دوایر منکرات و حراست و وزارت اطلاعات و اداره اماکن، مورد انتقاد "علما" قرار گرفته اند بطوری که کمتر فیلم سینمائی و سریال تلویزیونی را سراغ دارید که بخاطر "اشاعه فرهنگ غیر اسلامی"، تمسخر فرهنگ جهاد و شهادت و جبهه و آخوند و اسلامیت مورد انتقاد و  محمل فتواها قرار نگرفته باشند. این مهمترین جبهه علیه راس بلوک اسلام سیاسی در منطقه و جهان، بطور اجتناب ناپذیر بر تاکتیکها و استراتژیهای "دفاع و امنیت" و جنگ نامتقارن تاثیر گذاشته است. اگر دوائر سپاه و بسیج و  نهادهای وابسته به "نمایندگی ولی فقیه" در این ارگانهای نظامی تاکنون بر ویژگیهای دفاعی و بازدارندگی جنگ نامتقارن تکیه داشتند و  "پیروزی بر دشمن" را اساس تاکتیکها در جنگ نابرابر به حساب می آوردند، در روزها و ماههای پس از صف آرائی با شکوه و میلیونی مردم با جمهوری اسلامی، جنگ نامتقارن را با اصطلاحات دیگری تعویض کرده اند.  "هدف پیروزی، که يكي از ويژگيهاي جنگ نامتقارن و  تأثير و نتيجه استراتژيك آن است"، جای خود را به "نبرد علوي يا عاشورايی" داده است که گرچه  "براي رزمنده ميدان دفاع، پيروزي در مقابل دشمن مهم است" ولي "عمل به تكليف" مهم‌تر است. ممكن است به ظاهر "پيروزي در كار نباشد ولي عمل به تكليف و يا شهادت در راه خدا مكمل اين نبرد است و در نهايت پيروزي واقعي را ترسيم مي‌كند". همه جملاتی که در گیومه اند و زیر آنها خط تاکید کشیده ام، از مقاله یکی از استراتژیسین های سپاه پاسداران استخراج شده اند.

 

اگر به مانورهای نظامی اخیر سپاه پاسداران و نیروی دریائی ارتش جمهوری اسلامی در آبهای اقیانوس هند و دریای عمان توجه کنید و آن را با "فرمایشات" خامنه ای در جمع "کارگران نمونه" به مناسبت اول مه در مقام مقایسه بگذارید، تاکیدها همه بر روی آوری جمهوری اسلامی به جنگ متقارن و  تکریم و تمجید از قدرت رژیم اسلامی در دستیابی به نسل دوم و سوم سانتریفیوژرها و تکنیک های جنگی "ماهواره بر" است. کاملا واضح است که "عمل به تکلیف" که در آن ممکن است کسب پیروزی هم نتیجه و استراتژی نباشد، در واقع بیان روشن دورنمای شکست در هر جنگ "متقارن" است که در هر فردای محتملی ممکن است بین آمریکا و متحدین آن و اسرائیل از یک طرف با جمهوری اسلامی از طرف دیگر در بگیرد. اما "عمل به تکلیف" یعنی ماجراجوئی رژیم اسلامی و وارد شدن به "نبرد عاشورائی" در جنگ متقارنی که به دلیل برتری بسیار بالاتر نیروهای حریف شکست قطعی نظامی به دنبال دارد.

اما رژیم اسلامی برخلاف رژیم های "متعارف"، رژیمی نیست که در صورت قرار گرفتن در لبه سقوط، نیرویش را برای مقاطع دیگری ذخیره کند و سکان قدرت را رها کند. این رژیم همراه با نزدیک شدن خطر سقوط خود همه تلاشها را خواهد کرد که ایران و منطقه را به خون و آتش بکشد. اگر سران رژیم اسلامی بر امکان راه آمدن و سازش دولتهای غرب و در راس آن آمریکا حساب باز کرده اند، و اگر بلوک اسلام سیاسی به صدرات رژیم اسلامی در ایران، برای باز نگاهداشتن میدان حضور اسلام سیاسی در معادلات منطقه و "سهم" آن در جهان چند قطبی کنونی در زمین "دیپلوماسی" و "تعامل" بازی میکند، بر همین قدرت "بازدارنده" و "تیر آخر" رژیم اسلامی و دست بردن به جهاد استشهادی عاشورائی سرمایه گذاری کرده اند. آیا نتیجه این صف آرائی به نقطه سازشهای جدیدی منجر خواهد شد؟ تا جائی که به معادلات بین غرب و آمریکا و اسرائیل و جمهوری اسلامی مربوط است، چنین امکانی و  احتمال چنین سازشها و  "تعاملات"، دستکم در دوره ای که هنوز با دست و بازوهای اسلام سیاسی در منطقه تعیین تکلیف نشده است، اصلا منتفی نیست.  

اما صف آرائی و تقابل مردم ایران با رژیم اسلامی قابل معامله و مشمول این جهان دیپلوماتیک نیست. بویژه با امید به و آرزوی اینکه یک نیروی سیاسی و  پا برزمین و تحزب یافته رادیکال و سوسیالیستی از دل مبارزات مردم ایران سر برآورد، سایه شوم و خطرناک ناشی از تقابل سیاست اسلامی "عمل به تکلیف" و عبور از جنگ نامتقارن به جنگ متقارن با  اعلام  بی پرده "منتفی نبودن" استفاده از سلاح اتمی توسط آمریکا و اسرائیل علیه جمهوری اسلامی، کنار خواهد رفت.

 

 


 
ادرس مايل گيرنده:


ادرس مايل شما:


پيام شما: