یادداشتهای روزانه – ۱۲ ، بیست و هشت مه ۲۰۱۰
این روزها رویدادهای جامائیکا، از جزایر دریای کارائیب، به صدر اخبار رسانه ها و تلویزیونهای بین المللی پرتاب شد. مثل همه موارد دیگر، رسالت ژورنالیسم رسمی این بود که مساله را حول درخواست دولت آمریکا برای استرداد یکی از قدرتمندترین "لرد" های قاچاق کوکائین و ماری جوانا به نام "کرستوفر کوک" فرموله کنند. تصویر این بود که دولت آمریکا خواهان استرداد یک "تبهکار" و سپردن او به "عدالت" جاری تحت قوانین دولت آمریکا است. واقعیت مساله هم این است که کرسیتوفر کوک به یک تعبیر در لیست تبهکاران قاچاق مواد مخدر به آمریکا و دیگر کشورها جای میگیرد. و چه چیز دیگری جز سپردن چنین جنایتکاری به دست "عدالت" میتواند سند پاسداری دولت و نهادهای قضائی آمریکا از "دمکراسی" باشد؟
اما این واقعه، فقط نمودی از مسائل و مصائب بسیار ریشه دارتری است که بر جای جای روح و جسم و خاطرات تراژیک زندگی نسلها از مردمان این جزیره زیبا و با کمتر از سه میلیون نفر جمعیت سنگینی میکند. حتی در همین سطح، یعنی مصاف با "تبهکاران" و باندهای قاچاق مواد مخدر، ژورنالیسم مواجب بگیر، حقایق به مراتب وحشتناکتر و تبهکارانه تر را نادیده میگیرند و از انظار پنهان میکنند. در جامائیکا، نه یک باند، که ۲۶۸ باند قاچاق مواد مخدر وجود دارد. تمامی مردم ساکن "گتو"های منطقه نفوذ این باندها، به دلیل رابطه نزدیک لردها و سران گنگ ها، در انتخابات رای های خود را به "بروس گولدینگ" رئیس جمهور فعلی داده اند. دلیل مهمتر این رابطه، بخاطر سرمایه گذاریها و ایجاد شغل در مناطق فقیر نشین و گتوهای پایتخت توسط سران باندها و از جمله کرسیتوفر کوک است. و همین نگرانی از دست دادن رای و نفوذ در میان مردم فقیر و در هم کوفته بود که موجب شد تا جناب رئیس جمهور تا یک هفته پیش در برابر فشار دولت آمریکا ایستادگی کند.
اما مساله تنها به این سطح هم محدود نیست. پلیس دولت جامائیکا را از بدنام ترین و لانه جنایتکارترین جوخه های مرگ نام میبرند. در فاصله ۱۰ سال گذشته در عملیات دوایر "خودسر" این دستگاه جنائی و آدمکشی، ۱۹۰۰ نفر تحت عنوان اراذل و اوباش به قتل رسیده اند که فقط یک فرمانده پلیس کارش به دادگاه کشیده شده است که او هم با سپردن ضمانت نقدی آزاد و از هر تعقیب قانونی تبرپه شده است. در یک مورد یک روزنامه نگار شجاع پیگیری عملیات "فوق قانونی" و اعدامهای صحرائی و سرخود دستگاه پلیس را بر عهده گرفت. به فاصله کمتر از چند ماه از طرح تحقیقات او، یکی از روزهای دسامبر سال ۲۰۰۹ او را به بهانه خرید ماشین اش به بیرون از آپارتمان مسکونی اش خواستند و همانجا او را به قتل رساندند. نفوذ تبهکاری و جنایت در دستگاه پلیس بدنام این جزیره دریای کارائیب، آنچنان ریشه دار است که همه ناظران بی طرف و تمام نهادهائی که "نگران" حقوق بشر اند، اعلام کرده اند که بدون انحلال دستگاه پلیس و تجدید سازمان اساسی آن، هیچ امیدی به کم شدن جنایت در کشوری که بطور سمبلیک و البته تلخ و سنگین در کنار سبک موزیک "باب مورلی" به عنوان کشور "موزیک و جنایت" نام گذاری شده است، نیست. با اینحال ژرونالیسم رسمی آگاهانه و از روی پلاتفرم شغل اجیری اش، چشم اش را بر این ابعاد عمیقتر "جنایت سازمانیافته" می بندد.
با اینحال جولان باندهای قاچاق مواد مخدر و سلطه سران و لردهای آنها بر زندگی ساکنان گتوها و مناطق فقیر نشین حاشیه پایتخت جامائیکا، هنوز گوشه ای از یک میراث تجاوز و تعرض و سرکوب و به بردگی کشیدن مردمان این سرزمین است. این کشور کوچک و زیبا را کرستوفر کلمب کشف کرده است. در آن دوران استعمارگران اسپانیا آن را به عنوان بخشی از کشورهای تحت سلطه خود درآوردند و ساکنانش را علاوه بر مردم بومی از دیگر مناطق تبدیل به بردگان کار در مزارع نیشکر و قهوه ساختند. در فاصله سالهای ۱۵۵۵ تا ۱۶۵۵ یعنی به مدت ۱۰۰ سال تمام، این مردم، این بردگان سرزمین زیبا ، در معرض تاخت و تاز دزدان دریائی قرار گرفتند تا سرانجام امپراطوری "سلطنت متحده انگلیس" این کشور را از دست اسپانیائی ها درآورد و به عنوان یکی از کلنی های "شاهزاده" سلطنت متحده انگلستان نامگذاری کرد. برده داران امپراطوری انگلیس از قبل کار بردگان مزارع نیشکر و قهوه و موز، به مدت ۱۵۰ سال آنرا به عنوان یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان اعلام کردند! این کلنی در اوائل قرن نوزدهم به قیامهای متعددی بر علیه اربابان سفید پوست که نسبت جمعیتشان به آنها بیست برابر بود دست زدند و هر بار با بی رحمی و "خشونت" ناشی از سیاست سلطه جوئی در هم کوبیده شدند. در سال ۱۸۳۱ قیام بزرگی در ایام کریسمس که به قیام "بابتیست"ها معروف است ابتدا به اشکال کاملا مدنی و "غیر خشونت آمیز" آغاز شد که توسط هنگ انگلیسی مستقر در جامائیکا بشدت بخون کشیده شد. امپراطوری معظم انگلیس همزمان با فشار جنبش کارگری در خود انگلستان برای قانونی کردن قانون کار ۱۰ ساعته و جنبش چارتیستها، به "رحم" آمد و پس از "تحقیقات" نتیجه گرفت که باید سیستم برده داری را در جامائیکا لغو کند. در سال ۱۸۳۴ بر اثر این فشار مضاعف هم در جامعه جامائیکا و دیگر "مستعمرات" امپراطوری و هم از سوی جنبش کارگری انگلستان، برده داری در سراسر کشورهای اقمار پادشاهی متحده انگلستان ملغی اعلام شد. با این حال بردگان جامائیکائی کماکان تابع برده داران و اربابان خود باقی گذاشته شدند. اما تلاش برای پاره کردن یوغ بردگی ادامه یافت. در سال ۱۸۶۵ قیام بزرگ دیگری در گرفت که این بار هم بسیار وحشیانه سرکوب شد و چند تن از رهبران آن و از جمله کسی به نام "ویلیام گوردن" صرفا بخاطر دوستی با رهبر قیام، پاول باگل، اعدام شد. جنبش مشروطه در سال ۱۸۶۲ موجب سر کار آوردن یک کلنی مستقل جامائیکائی شد. در اوائل قرن بیستم و در دل استقرار حکومت قانون مشروطه، طبقه کارگر و لایه هائی از طبقه متوسط رشد کردند. اعتصاب عظیم و سازمانیافته کارگران بندر و کارگران مزارع نیشکر در سال ۱۹۳۸، جنبش طبقه کارگر جامائیکا را به عنوان یک جنبش سازمانیافته تثبیت کرد. این اعتصاب اگر چه سرکوب شد، اما ستون واقعی همین نظام انتخاباتی و پارلمانی را بنا نهاد. حق رای عمومی و همگانی چند سال بعد و در سال ۱۹۴۴ در جامائیکا برسمیت شناخته شد.
بطور خلاصه وقتی سیر تاریخ این کشور بردگان مزارع نیشکر و قهوه را مرور میکنید، آثار رنج و تراژدیهای انسانی را که دولتهای معظم و بسیار بسیار دمکرات و در نتیجه "خشونت" رسمی مقامات دستگاه استعماری و امپریالیستی بر مردم این سرزمین تحمیل کرده اند، ریشه یابی خواهید کرد. اگر اکنون این کشور قیام بردگان، این مردم مورد تاخت و تاز برده داران "متمدن" و مدافع افسون اساطیری "دمکراسی" را کشور "موزیک و جنایت" نام گذاشته اند، یک دلیل دارد. سران باندهای جنایتکار در دوائر پلیس و باندهای قاچاق مواد مخدر محصول بلافصل چندین قرن تحمیل زنجیر بردگی و کشاندن مردمی که بارها قیام کرده و به شکست کشانده شده اند، به دام قربانیان مواد مخدر و پناه بردن به مسکن و تخدیر برای فراموشی این شکستها و سرکوبها و ناکامیها است. مردمی که در گتوها و برای امرار معاش و حق زیست در برابر دستگاه مخوف پلیس و جوخه های مرگ این باند آدمکشان دولتی، به قربانیان بی گناه و ناتوان و مستاصل و چشم به پول و ثروت افسانه ای سران باندهای قاچاق مواد مخدر؛ و به گوشت دم توپ جنگ بین این دو باند دولتی و غیر دولتی جنایتکاران و تبهکاران تبدیل شده اند.