یادداشتهای روزانه – ۱۳ ، اول ژوئن ۲۰۱۰
حمله نیروهای فرماندهی نظامی اسرائیل به کاروان کشتی های حامل کمک به مردم غزه، در آبهای بین المللی، بسیار شبیه به یورش راهزنان و باجگیران و پیراتهای دریائی است. این یورش که با اعتراضات وسیع و عکس العمل فوری و به موقع چندین هزار نفری در سراسر دنیا، از جمله در سوئد، استرالیا، مالزی، ترکیه، انگلستان، آلمان، اندونزی و ... روبرو شد، با خونسردی و زهرخند همیشگی سران دولت اسرائیل روبرو شد. "متحد" استراتژیک اسرائیل، آمریکا، به این بسنده کرد که باید "منتظر" بماند تا فاکتهای این جنایت آشکار را دقیقتر "مطالعه" کند.
واقعیت این است که رژیم اسرائیل، پس از کشتار ۱۳۰۰ نفر از ساکنین مردم غزه، و موج خشم جهان متمدن علیه دولتی که کماکان و لجوجانه بر انکار حق مردم فلسطین برای تشکیل دولت متساوی الحقوق مبارزه میکنند، حتی فاقد توجیه ادامه دست درازی به زندگی مردم فلسطین، ادامه بنای منازل "یهودی نشین" در سرزمین های اشغالی تحت عنوان "تروریسم" در جنبش مردم فلسطین است. دولتی که بر اساس نفرت قومی مذهبی و با غصب حیات یک مردم در سال ۱۹۴۸ سرهم بندی شده است، در طول بیش از ۶۰ سال فقط به باز سازی و بازتولید جنایت و اشغال و انکار حق زندگی مردم فلسطین ادامه داده است. این سیاست، سیاست انکار حق مردم فلسطین برای تشکیل دولت خود و زندگی در کشور فلسطین، مادر و مرکز اصلی بازسازی و بازتولید جنبش اسلام سیاسی و عملیات جنون انتحاری و استشهادی است. با حذف این سیاست و گردن نهادن دولت اسرائیل به حق مسلم مردم فلسطین، معضل و مشکل جریانات اسلام سیاسی و "تروریسم" آنها، فیصله می یابد. عکس آن، یعنی تقابل نظامی و دست بردن به ترور توسط گردانها و کوماندوهای مرگ و توسل به سیاست بولدوزر در برابر تروریسم اسلامی، برعکس فقط بنیانهای این جنبش ترور را، تحت داعیه دفاع از مردم فلسطین، مطلوبیت و "مشروعیت" می بخشد. به این ترتیب، نفس پافشاری دولت اسرائیل به نقض بی پرده حق مردم فلسطین، فضای مناسبی برای تحکیم جریانات ارتجاعی و اسلامی است.
حمله اخیر به کاروان کشتی های حامل کمک به مردم غزه، آشکار یک قلدری نظامی و یک گردنه بگیری بی پرده در برابر انظار عمومی مردم جهان است. هیچ توجیهی، نه جولان حزب اله در جنوب لبنان و نه کارشکنی های رژیم اسلامی در مبارزه مردم فلسطین برای تبدیل کردن مبارزه طولانی و پر مشقت مردم فلسطین به زائده جنبش اسلام سیاسی و عملیات انتحاری و استشهادی، سیاست تداوم جنایت علیه مردم فلسطین توسط رژیم اسرائیل را نمیتواند پرده پوشی کند و توجیهی برای تداوم انکار حق یک مردم بتراشد. واقعیت این است که جنایت حمله راهزنانه ارتش و کوماندوهای اسرائیل به کشتی حامل کمک به مردم غزه، بروشنی نشان داد که جامعه بین المللی باید برای کوتاه کردن دست رژیم اسرئیل در ادامه جنایات سازمان یافته علیه مردم فلسطین و قرنطینه و تحریم این مردم و سد کردن دسترسی مردم جهان به مردم فلسطین به تلاشهائی فراتر از "محکوم" کردن های دیپلوماتیک روی آورد. دولت آمریکا در این میان باید تکلیف خود را در مقابل جهان متمدن و در برابر مردم فلسطین روشن کند و صریح و بی پرده بخاطر "مناسبات دیرین" بین لابی "یهودی" در آمریکا و دوایر حکومتی دولت اسرائیل، از دولتی که با ادامه جنایات علیه مردم فلسطین و ادامه ساختن مناطق مسکونی در سرزمین های اشغالی نفرت و حس انتقامجوئی و به یک معنی تروریسم دولتی و غیر دولتی را بازسازی و بازتولید میکند، و حتی مردم سیویل اسرائیل را به این ترتیب از جهان متمدن و جامعه سکولار و غیر مذهبی منفک و جدا و محبوس میکند، و این مردم را در حفره نفرت قومی و مذهبی به فضای انزوا سوق میدهد، دست بردارد. آیا قبل از اینکه مردم فلسطین به کمک و یاری و حمایت بی دریغ مردم جهان متمدن، برای احقاق حقوق مسلم خود به اهداف و حق حیات خود دست یابند، دولت آمریکا خواهد توانست از منافع محدود مشتی سرمایه دار لابی "یهودی" دست بردارد؟ اگر سیر حوادث دولت آمریکا را وادار به گردن نهادن به حقیقت و تسلیم به اراده مردم جهان متمدن و مردم فلسطین کند، آنوقت دیگر بسیار دیر خواهد بود. جهان و مردم فلسطین این تعصب و "تعهد" تا پای جان دولت آمریکا به رژیم مبتنی بر نفرت قومی و مذهبی و سیاست اشغال و بولدوزر و راهزنی دریائی و هوائی و زمینی و علقه سمج و لجوج با منافع اقلیتی از سرمایه داران لایه لابی "یهودی" در دوایر دولتی و شرکتها و کارتل و تراستهای سرمایه داران آمریکا را نخواهند بخشید.
آیا ذخیره های تاریخی مردم آمریکا در جنگ استقلال و جنگ شمال و جنوب برای الغای برده داری و تظاهرات عظیم آنان علیه جنگ ویتنام میتواند توسط مردم آمریکا و ذهنیت آزادیخواه و تاریخی این مردم و نقش جامعه آمریکا در علم و هنر و موزیک پیشرو بار دیگر به صحنه آید و در کنار مردم فلسطین و علیه سیاستهای دولت خود در دفاع از اشغال و تجاوز نظامی و حکومتهای دست ساز و کودتاهای جوخه های مرگ قرار گیرد؟