جمعه 22 فروردين 1504
   

مردم عراق و خطر کانگستریسم و باج خواهی سیاسی

چند خبر از اتفاقات چند روز اخیر عراق، دورنمای  سیر اوضاع عراق را، دست کم طبق سناریو بازیگران امروزی آن، در مقابل ما میگیرد.

 

روز گذشته بوش در سخنانی در "اجلاس آمریکای شمالی" گفت که ملکی، به نیازهای مردم عراق پاسخگو نیست و اگر این روال ادامه یابد، مردم عراق این حکومت را تغییر میدهند.

و چند ساعت بعد، ملکی، که متهم شده است نه تنها نتوانسته است به تفرقه ها و جنگ بین "سکتهای مذهبی" خاتمه بدهد، بلکه خود او نیز از منافع سکتی معینی حمایت میکند، در لحنی که نشان برآشفتگی توام با روح "ضد دخالت خارجی" بود گفت هیچکس در واشنگتن حق ندارد که برای حکومت عراق "جدول زمانی" تعیین کند.

 

بوش که معمولا در تمامی سخنرانیها و نطقهای از قبل آماده اش، همیشه حمایت خود را از ملکی اعلام میکرد، با نطق دیروز خود و پاسخ خشمگینانه ملکی، امروز در سخنانی دیگرلحن را عوض کرد. او گفت که "واشنگتن برای مردم عراق وظیفه تعیین نمیکند و اینکه ملکی "مردی خوب با وظایفی سخت است".

 

بوش البته در این آخرین نطق خود در برابر ژنرالها و سربازان دارای سابقه در جنگ ویتنام و کره، لازم دانست که نسبت به خطر تکرار و عود دوباره "سندروم" ویتنام، به مخاطبین خود و از این طریق به مردم آمریکا، اطمینان خاطری بدهد. گفت جنگ در عراق با جنگ ویتنام و کره متفاوت است، ما در عراق شاهدیم که "دمکراسی" به جای دیکتاتوری ساقط شده حاکم است، اما، "دشمنان" ما، همان دشمنان "ایدئولوژیک" ما هستند که در شکل دیگری در ویتنام و کره با آنها روبرو شدیم.

 

اما صرفنظر و مستقل از داستان سرائی بوش در مورد تاریخ جنگ و تجاوز حکومتهای مختلف امپریالیسم آمریکا، جنگ در عراق و اشغال نظامی آن از خودویژگیهای دیگری برخوردار است که نه تنها با جنگ ویتنام و کره، بلکه با جنگ در یوگوسلاوی و دخالت نظامی ناتو در آن کشور اکنون تجزیه شده متفاوت است. اشغال نظامی عراق و روشهای جنایتکارانه ای که صحنه های آنرا در توحش فلوجه و زندان ابوغریب و زیر و رو کردن کل زیر ساخت اقتصادی و تولیدی جامعه عراق را به چشم میبینیم، زمینه ای برای آنچه که جنبش انتحاری نام گرفته است فراهم کرده است. این مقاومت انتحاری، ابعاد فوق العاده وحشتناکی بخود گرفته است و کانگستریسم و گروگان گیری جان شهروندان در مقیاسهای بزرگ را به فاکتورهای تعیین کننده در میدان "سیاسی"، تبدیل کرده است. در این دنیای وحشت و ترور که هیچ شهروندی اعتماد نمیکند که نفس زنده بودن او، فردا هم در زیر یک علامت سوال جدی قرار نمیگیرد، هیچ راه حل سیاسی، هیچ دولت پشت دیوارهای بتون آرمه "شهرک سبز" بغداد و هیچ گفتگو و نشست "دیپلوماتیک" و سازش و متارکه ای نه با "شورشیان" داخلی و نه با حکومتهای منطقه، از جمله و در راس همه، جمهوری اسلامی،  به جائی نمی رسد. اینکه بوش برآشفته میشود و یک جانبه ملکی را "برکنار" میکند و از طرف دیگر ملکی از کوره درمیرود و به "واشنگتن" میتازد، نشان میدهد که تهدیدها و این نوع مغازله و عشوه گریهای سیاسی بی اهمیت اند و در صحنه سیاست عراق مطلقا کارائی ندارند. این تصاویر به تمامی انعکاس فقدان هر نقشه در روبرو شدن با اوضاعی است که اشغال نطامی عراق و آن شیوه "آزاد سازی" عراق و آزمایش به پیروزی رساندن "دمکراسی" به بار آورده است. عراق حتی برخلاف یوگوسلاوی، که طبق یک نقشه برنامه ریزی شده برای "ملت" و قوم سازی، ارتش آزادیبخش ساختند، و در دوره تدارک تکه پاره کردن یوگوسلاوی از برپائی گورهای دسته جمعی ابائی نداشتند، در یک حالت استیصال کامل با یک بی نقشگی تمام عیار از سوی عوامل فعال صحنه سیاست روبروست. مردم عراق برخلاف یوگوسلاوی که قدرت کنترل و مهار نیروهای مسلح ارتش  های "آزادیبخش" را تا دوره پس از بمبارانهای بلگراد در دست داشتند و سپس آنان را خلع سلاح و مرخص کردند و به جایش "دولت" های مستقل دارای روابط سیاسی و دیپلوماتیک نشاندند، با نیروهائی که از نظر سیاسی سناریوهایشان فقط "نابود" سازی و پاک کردن هر نشانه ای از مدنیت است،  روبرو شده اند.

اما با همه اینها، نه مردم عراق، نه مردم جهان و نه مردم آمریکا که مدام شاهد حمل تابوت  اجساد فرزندان خوداند، نمیتوانند به این سناریو بلاتکلیفی و استیصال و جنایت و کشتار و صحنه های قتلگاه بی سابقه ای که نشانی از فروکش ندارد، تسلیم شوند.

 

در آستانه مصاف دیگری بین بلوکهای سیاسی

تولیدات جانبی این صف آرائی

 

در چنین صحنه سیاسی و این بلاتکیف نگاهداشتن وضعیت مدنی جامعه عراق است که نسبت به اخبار دیگری کنجکاو میشویم. طبق اخبار و گزارشات منتشر شده در رسانه ها، دولت ترکیه، مسئولیت نظارت و رهبری بر "جبهه ترکمن" های "کرکوک" را از ارتش به سازمان امنیت، میت، تفویض کرده است و بودجه کمکی به جبهه ترکمن را از همین ماه به یک میلیون دلار افزایش داده است. شرایط برای تکه پاره کردن عراق در دل استیصالی که سیاست "آزاد سازی" بوش زمینه ساز آن بوده است، آماده میشود. و احزاب ناسیونالیست کرد حاکم در کردستان عراق، که فرصت و امکان این را داشتند که فکری اساسی برای وضعیت نا پایدار مدنی کردستان عراق بکنند و مساله ملی را با تشکیل و اعلام شجاعانه دولت مستقل در کردستان عراق حل کنند، کماکان در ذهنیت دنیای عشایری، چشم به بالا و منتظر قوام گرفتن "دولت فدرال" عراق و اعطا و بخشش حقی میدانند، که گرفتنی است و نه دادنی. این وضعیت، به اضافه بی تصمیمی و سیاست امروز به فردا رساندن احزاب حاکم بر کردستان عراق، صحنه ای فراهم کرده است که نیروهائی که در دل استیصال و زیر و رو شدن مدنیت و ارکان فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی جامعه "فعال" میشوند، با شیوه های ویژه و نوع کاملا بی سابقه ای از "سیاست" چون پارازیت از زیر هر لجنی سربرآورند.

 

به نظر میرسد که دست برماشه گذاشتن جناح عبدالله مهتدی برای منع دخالت "اقلیت" سازمان زحمتکشان در "کنگره" اخیر، ادامه سیر خطی سیاستهای ناسیونالیسم و قومگرائی افراطی باشد. اما این تعبیر اشتباه است. اگر "ارتش آزادیبخش" کوسوو و مقدونی، حربه ای در دست ناتو و بنیانگذاران نظم نوین برای تکه پاره کردن یوگوسلاوی بودند و سپس با سقوط میلوسوویچ منحل و خلع سلاح شدند، این نوع گردنه بگیری مسلحانه در برابر اقلیت یک سازمان و "نظر" و سیاست آنها، هراندازه راست و ناسیونالیستی و حتی ارتجاعی، دیگر نه "سیاست" که رسما کانگستریسم مافیائی است. به نظر میرسد که تشکیل "کنگره"، در شرایط اعلام حکومت نظامی و زیر تهدید سیاست دست بر ماشه، به اوضاع عراق بی ربط باشد. اما، وقتی کل صحنه عراق را برانداز کنیم و احزاب ناسیونالیست حاکم در کردستان عراق را در این صحنه میگذاریم، آنوقت خواهیم دید که توسل جناح عبدالله مهتدی و فرمانده اکنون "شجاع" نظامی او، فاروق بابامیری، به اسلحه برای حذف جناح اقلیت، اتفاقا کور شدن دورنمای قبلی آنان در اتکا به حزب برادر بزرگ، اتحادیه میهنی، و تصمیم برای وفق دادن خود با صحنه ای است که رو به تمامی نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه عراق باز شده است. دولت ترکیه هم با واگذاری مسئولیت جبهه ترکمن به میت، دارد خود را برای بازی در متن فروپاشیده جامعه عراق آماده میکند. جمهوری اسلامی به بهانه "پژاک" مدتی است دارد مناطق حاجی عمران و قلادزه را در کردستان عراق توپ باران میکند. در این شرایط و اوضاع عمومی عراق و منطقه و دندان تیز کردن اسلام سیاسی، سیاست، رای و رای گیری، اقلیت و اکثریت، نشست و جدل سیاسی، جای خود را به کانگستریسم و راهزنی سیاسی داده است. اشتباه محض است که حرکت دولت ترکیه در واگذاری رهبری "جبهه ترکمن" کرکوک به میت را با خوشخیالی همیشگی سران ناسیونالیسم کرد عراق، کم اهمیت دانست و به این توهم دچار شد که "آمریکا جون دوست کردهاست، اجازه دخالت به ترکیه را نمیدهد". اشتباه فاحشی است که با یک شانه بالا انداختن حذف جناح اقلیت سازمان زحمتکشان را به ضرب چاقو در زیر گردن مخالفین سیاسی، که اینها نفوذی ندارند، حاشیه ای اند و ارتجاعی و منفور، کم اهمیت نشان داد. اشتباه محض است اگر تصور شود اعلام حکومت نظامی نیروهای امنیتی اتحادیه میهنی با هدف عوامفریبانه برقراری "امنیت و تشنج زدائی" صورت گرفته است. این حرکت یعنی قرق کردن محل توسط باجگیرها برای نقطه پایان گذاشتن به هر نوع فعالیت "سیاسی" است. این ادامه زندگی سیاسی و "دیپلوماسی" در شکاف منطقه و بویژه در دل اوضاعی که در عراق حاکم است، یعنی یا یک باند کله شق و نامتمدن و گردنه بگیر و یا ذلت و خفت تسلیم و سازش به آن تحت چتر حمایتی سرنیزه نیروهای آسایش. این یعنی یکه تازی دارودسته های مسلح و خودمختاری که در فضای بیرون افتادن سودان و سومالی از دایره مدنیت، فارغ از هر نوع کنترلی به جان مردم افتاده اند. خطری که در پس ویران کردن شالوده مدنی و ساختار اقتصادی و فرهنگی جامعه عراق با اشغال نظامی و فعال شدن جنبش مقاومت "انتحاری"  به سطح علنی آمده است، فقط تذبذب و دروغ پردازیهای بوش و ملکی و صحنه گردانان غیر جدی دنیای "سیاست" جامعه عراق را تولید نکرده است. خطر جدی تر، رها کردن جامعه عراق در دامن مصاف میت ترکیه و دست و بازوی بلوک اسلام سیاسی و شکلگیری کانگسترهای سیاسی است که علنا به ضرب تفنگ از حضور اقلیت سازمان خود در "کنگره" جلوگیری کرده است.  

 

آزادیخواهی در عراق، انسانیت جامعه بشری و امید به بیرون کشیدن مدنیت از زیر دست و پای غیر سیاسی ترین دوایر گردنه بگیردولتی و غیر دولتی باید و ناچار است از این پرتگاه خوفناک عبور کند. یک نقطه مصاف مهم جامعه بشری با اسلام سیاسی که سر اژدهای آن به جمهوری اسلامی وصل است، مبارزه ای جدی برای خارج کردن جامعه عراق از زیر دست و پای نیروهای این کانگستریسم و گردنه بگیری و باج خواهی "جدید" است. و این مهم بدون تبدیل شدن آزادیخواهی و شوق به عبور از این حفره خوفناک ترور در هیات یک نیروی جسور و بالفعل و دخیل و قابل مشاهده و قابل اتکا، چه در سطح منطقه و چه در ابعاد جهانی اگر محال نباشد، ممکن نیست.

 

۲۳ اوت ۲۰۰۷

 

Iraj.farzad@gmail.com

Iraj_farzad@yahoo.com

www.iraj-farzad.com

http://iraj-f.blogfa.com


 
ادرس مايل گيرنده:


ادرس مايل شما:


پيام شما: