شنبه 23 فروردين 1504
   

در برابر بیم و امیدهای هزاران "ام عبداله"

در برابر بیم و امیدهای هزاران "ام عبداله"

 

 

نگاه از دریچه زندگی کنونی "ام عبداله"،مادری سی ساله با چهار فرزند، که در یکی از محلات بغداد زندگی میکرد، شاید روزنه ای به تمام جامعه عراق و آینده نامعلوم و سرانجام پر از ابهام "تمدن" در عراق و از آنجا به منطقه خاورمیانه باشد.

 

پدر و مادر "ام عبدالله"، که "سنی" هستند، خانه و مسکن خود را با خانواده ای "شیعه" که سالهاست آنان را میشناسند عوض کردند و این مبادله چنان سریع و بخاطر ترس از مرگ، فوری و سری بود، که تمام وسائل و مبلمان منزل مسکونی را دست نخورده رها کردند. پدر و مادر ام عبداله به منطقه "سیدیه" که توسط "شورشیان سنی" کنترل میشود نقل مکان کردند و خانواده دوست "شیعه" آنها، در جای آنان در منطقه "رساله" که توسط "میلیتانتهای شیعه" کنترل میشود اسکان یافتند.

اما دوماه بعد از نقل مکان به سیدیه، ترس و وحشت به خانواده ام عبداله بازگشت. "میلیتانتهای" شیعه، و از جمله آنها "ارتش المهدی" مقتدا صدر که چشم پوشی توام با موافقت "دولت" تحت کنترل جناح "شیعه" ها را با خود دارند، هجوم برای عقب راندن سنی ها را در این منطقه نیز، از سر گرفتند. و ام عبداله میگوید دیگر حتی امکان بازگشت به منزل مسکونی قبلی منتفی است، "معامله و مبادله" انجام شده و نمیتوان آنرا "فسخ" کرد. پدر ام عبداله از زندگی قبلی خود در منطقه "شیعه نشین" رساله، تصویر وحشتناکی ارائه میدهد. آمار آمریکائیها میگوید که پس از عملیات چهارماه پیش و مشهور به "امنیت"، تعداد کسانی که طی ماه اوت در  جنگها و درگیریها کشته شدند، به نسبت آمار ماه ژانویه همین سال "کاهش" نشان میدهد. اما "مقامات عراقی" و کسانی مانند ام عبداله و پدرش، در مورد تعداد "اجساد" ی که در رودخانه ها و باتلاقها و گوشه خیابانها و در ویرانه ها و مخروبه ها، هر روزه "کشف" میشوند، آمار دیگری هم میگویند. تعداد این اجساد که معمولا دستهایشان از پشت بسته شده و اغلب یا تیرباران و یا سرشان را از تن جدا کرده اند و اکثرا "ناشناس"، در خلال ماه اوت به نسبت ماه ژانویه، بطرز سرسام آوری بالاتر رفته است. ام عبداله میگوید در مقابل این موج ناامنی زندگی، دیگر به صدای زنگ در خانه مسکونیشان هم جوابی نمیدهند. میگویند حکومت آمریکا، سی هزار نفر را به نیروهای نظامی خود اضافه کرده است. اما پدر ام عبداله میگوید این نیروها اتفاقا درست وقتی اضافه شدند که حمله میلیتانتهای شیعه برای وادار کردن سنی ها به ترک آن مناطق شتابی فزاینده بخود گرفت. فرار و جستجوی راهی برای "معاوضه" مسکن، شاید کم خطر ترین راه برای کسانی باشد که بهر حال "مسکن" ی دارند. و آمارها از این تغییر مکان و منطقه مسکونی وحشتناک است: طبق گزارش "هلال احمر" عراق، که کمیسیون وابسته به سازمان ملل، سازمان بین المللی مهاجرت، هم تایید کرده و هر دو گزارش در ورژن اینترنتی "واشنگتن پست"، ۵ سپتامبر ۲۰۰۷، انتشار یافته است، در فاصله ماه ژانویه تا اوت امسال هر ماه بطور متوسط ۱۰۰ هزار شهروند عراقی اساسا به دلیل خطر امنیت جانی، مسکن دیرین و آبا و اجدادی خود را ترک کرده اند. و اینها البته آنهائی هستند که خانه و سرپناهی دارند.   

 

و این سرانجام "تمدن"ی است که از دیر باز در "بین النهرین" تاریخ و ریشه ای داشته است و پس از تجزیه قلمرو امپراطوری عثمانی پس از جنگ اول جهانی، در قالب کشوری "مستقل"، در کنار عربستان و اردن به اقمار استعمار و امپریالیسم انگلیس درآمد. تاریخ، یک پروسه و نه امتداد خطی روندهای تا به امروز است. جنگ اول جهانی و شکست امپراطوری عثمانی، نقطه پایانی به "تمدن" افسانه های علی بابا و چهل دزد بغداد و داستانهای "هزار و یکشب" و  خرافه ۱۴۰۰ ساله سنت تشیع و شهادت و صحرای کربلا و میراث فاطمه و زینب و طفلان معصوم گذاشت.

 

تاریخ عراق، اما، خط کش و گونیای جدیدی برای فروپاشی و "تقسیم" دوباره تمدن را به صحنه آورد. جنگ آمریکا در خلیج، سال ۹۱، برای امپریالیسم آمریکا  که پس از جنگ ویتنام و شکست در آن، این میلیتاریسم و ژاندارم بین المللی  را به دوران "افول" نزدیک کرده بود، فرصتی طلائی بود. اما حتی پشت سر گذاشتن "سندروم" ویتنام، با بمباران بغداد به بهانه و توجیه حمله ارتش صدام به "کویت"، معضل سیر رو به افول امپریالیسم آمریکا را حل نشده باقی گذاشت. دولت و ارتش آمریکا، بنابراین بهیچوجه تمایلی به تکرار سناریو یوگوسلاوی ندارد. قصد ندارد با قوم سازی و تکه پاره کردن یوگوسلاوی و بمباران بلگراد، سرکردگی و هژمونی سیاسی و اقتصادی اروپای واحد، و در راس آن اقتصاد پرقدرت آلمان، و پیدا شدن سر وکله کالاهای ارزان چین و ژاپن را هموار کند. امپریالیسم آمریکا نیاز داشت که در سال ۲۰۰۳، تقریبا به تنهائی، و یا شاید با نقش نوکر مآبانه ای که بلر بر عهده گرفت، با کمک موقتی "بریتانیای کبیر"، به سیاست و سناریوئی روی آورد که از دل آن یکه تازی و سرکردگی و نقش ژاندارمی خود را بازسازی کند. اما اجرای این سناریو به جائی رسیده است که میبینیم. مدنیت عراق، به این زودیها قابل ترمیم نیست، نیروهائی که دخالت نظامی آمریکا و سیاست اشغال نظامی عراق، آنها را از قعر ویرانه های تاریخ به سطح عوامل فعال صحنه سیاست "آزاد" کرده است، برخلاف جبهه آزادیبخش کوسوو و مقدونی، نمیتوانند حتی پس از خروج کامل نیروهای نظامی آمریکا، "مرخص" و خلع سلاح شوند. سیاستی که دولت بوش در نظر دارد از قول مشاوران نظامی خود، با عنوان "عراقی کردن" جنگ، فرموله کند و مقدمات عقب نشینی و پذیرش شکست را چون دوران آخر بمبارانهای ویتنام، "ویتنامی کردن جنگ"، به مرحله اجرا در آورد، قابل تکرار نیست. دولت بوش در برابر فشار افکار عمومی جامعه آمریکا و مردم آمریکا که مدام شاهد بالارفتن "تلفات" ارتش آمریکا و ناظر حمل تابوت فرزندان خود اند، و در منگنه انتقادات و نارضایتیها از حزب دمکرات و "ناراضیان" حزب خود آقای بوش، جمهوری خواهان، در یک بلاتکلیفی و استیصال گیر کرده است.

دولت انگلیس با بیرون بردن نیروهای نظامی اش از بصره و واگذار کردن مناطق و پایگاهها و قصر ریاست جمهوری صدام به "قوای عراقی"، دارد از شراکت در سناریو بوش فاصله میگیرد.

 

اما اوضاع و شرایطی که "آزاد سازی" عراق به شیوه بوش به بار آورده است و آرزوی یک زندگی در شرایط مدنی که در کنج و زوایای روحی و روانی میلیونها شهروند عراقی از نوع "ام عبداله" رسوخ کرده است، حتی با خروج تمامی نیروهای آمریکا از عراق، به این سادگی قابل حصول نیست. نیروهای فوق ارتجاعی "رها شده" در زیر سایه اشغال نظامی عراق و زیر و رو کردن مدنیت آن جامعه، پشت به یک بلوک به همان اندازه در حال افول، اما، درنده خو و ویرانگر بسته اند: بلوک اسلام سیاسی که در نوک پیکان خونین و زهرآگین آن، رژیم اسلامی قرار دارد.

 

حکومت بوش و "شورای نظامی" ای که اخیرا برای "حل و فصل" مساله عراق تشکیل داده است، بطور غیر مترقبه و ناگهانی، عراق را ترک نمیکنند. اما همچنانکه اخبار و رویدادهای عراق نشان میدهد، در متن زندگی روزانه، این دستجات "میلیتانت" و باندهای انتحاری "سنی" و "شیعه" اند که میداندار صحنه "سیاست" عراق شده اند.  و سوال این است که در شرایطی که از مکانیسمهای مدنی و سوخت و ساز اقتصادی و فرهنگی جامعه عراق اثری بجا نمانده است و جمهوری اسلامی و ترکیه و برخی دولتهای عربی خود را برای کندن هر تکه ای از جامعه عراق آماده تر میبینند، سرنوشت هزاران "ام عبداله" به کجا می انجامد؟ آیا مردم عراق میروند که به فروپاشی یکباره مدنیت جامعه خود تمکین کنند و به شرایط پس از اجرای "رژیم چینج" عادت کنند؟ آیا بشریت با این حقیقت تلخ کنار میآید که سرنوشت مردم در یک کشور "غیر اروپائی" را یک مشت کانگستر تروریست انتحاری و دست بر ماشه های اشغالگر و جنایتکاران اسلامی رقم بزنند؟

 

آیا پرتاب شدن حاشیه ای ترین گرایش و طفیلی ترین قشر اقتصادی و "فرهنگی" جامعه به مقام دولتمدار و حاکم و حکومت و تشکیل یک بلوک سرتاپا ارتجاع و جنایت اسلام سیاسی به عنوان نماینده "فرهنگ و تمدن" اسلامی و شرقی میلیونها مردم در "کشورهای اسلامی"، پیوستگی تاریخ تمدن بشری را به یک گسست نمیکشاند؟ تمامی مورخان و "شرق شناسان" و پرفسورها و دگر اندیشان و کمونیست سابقی های باقیمانده از مکتب منحط پسامدرنیسم و ماتم زدگان شکست "اصلاح" رژیم اسلامی و نمایندگان رسمی حکومتهای سرمایه داری در اروپا و آمریکا، در کنار دستگاه رسمی مذهب و کلیسا صف بسته اند تا این گسست "تمدن" ها را ، در پرتو صف آرائی خونین میلیتاریسم غرب و تروریسم اسلامی، به عنوان امری "نهادینه" شده به ما بقبولانند.

اما میلیونها "ام عبداله"، حتی در گرماگرم جولان کثیفترین نیروهای انتحاری فریاد میزنند که در روابط اجتماعی با  دوستان سالیان زندگی خود، نه خود را "سنی" و نه آنان را شیعه، نه خود را عرب و نه آنان را عجم نمینامند.

آیا ما بشریت متمدن، به اتکا اومانیسم سوسیالیستی میلیونها "ام عبداله"، اجازه میدهیم که در زیر تهدید ترور و عملیات انتحاری و میلیتاریسم، در پیوستگی تاریخ مان گسست و شکاف و جدائی ایجاد کنند؟

جهان ما به نحو عجیبی دلش برای قهرمانیها و لحظات پرشکوه انقلاب کبیر فرانسه، کمون پاریس و انقلاب اکتبر و صحنه های خروش مدنیت علیه سیاست اشغال و بمباران و به قدرت رساندن حکومت جونتاها و سرهنگان نظامی تنگ شده است. ام عبداله در عمق آرزوهای خود هنوز امید به عروج دگر باره انسانیت و مدنیت جامعه بشری و جذابیت خیره کننده انسانهای بزرگ و آرمانهای بزرگ اومانیسم سوسیالیستی را از دست نداده است.

آیا بالاخره ما بشریت آرمانخواه و عدالتخواه، امید شکوهمند ام عبداله ها را به نیروئی بالفعل برای آزادی و سعادت بشر تبدیل خواهیم کرد و خاورمیانه را از زیر چاقوی تروریسم میلیتاریسم و اشغال نظامی و اسلام سیاسی رها خواهیم ساخت؟  این آرزو و امید زیبا را باید به نیروئی جسور و قدرتمند تبدیل کنیم.  

 

۵ سپتامبر ۲۰۰۷

 

Iraj.farzad@gmail.com

Iraj_farzad@yahoo.com

www.iraj-farzad.com

http://iraj-f.blogfa.com


 
ادرس مايل گيرنده:


ادرس مايل شما:


پيام شما: