iraj farzad site » Blog Archive » بر لبه تیز پرتگاه
Wordpress Themes

بر لبه تیز پرتگاه

جنگ بین جناحهای رژیم اسلامی، در نوع خود منحصر بفرد است. این کشمکش و تناقض و شکاف، برخلاف تصورات سطحی رایج در میان متوهمان به جوهر اسلام سیاسی در ایران، و در میان طرفداران سوسیالیسم ملی و خلقی، از جنس اختلافات در یک رژیم متعارف بورژوائی نیست. از نوع اختلاف دیرین در “تاریخ میهن” بین مشروطه خواهی و مشروعه طلبی نیز نیست. این تنازع بقاء خود مثل سلطه اسلام سیاسی بر جامعه سرمایه داری ایران با مردمی با این حد از سطح توقعات و انتظارات سیاسی و اجتماعی، نیز نامتعارف است.

هر جناح و لایه رژیم اسلام سیاسی در ایران، طی این چهل سال طوری عمل کرده است که از “تعیین تکلیف قطعی” با جناحهای مُقابل خود را کنار بکشد، اگر نه “آنها را کنار میکشند”. مثل دوران پر کبکبه و دبدبه “اصلاحات” و دوران خاتمی و “ممنوع التصویر” شدن “سید اصلاحات” و ترور تئوریسین “گفتمان اصلاحات”، سعید حجاریان. مثل ایام خیزش ۱۳۸۸ و “حصر خانگی” رقبای احمدی نژاد؛ و تواب سازی “حامیان” اصلاح طلب از جمله حجاریان به اتهام “همراه شدن” با “فتنه”. صحنه “اقرار” و ابراز ندامت حجاریان بسیار نخ نما بود: از او نخواسته بودند که فقط اعتراف کند که با فتنه همراه شده است، به او فشار آورده بودند که “کتبا و بر روی کاغذ” اعلام کند و بنویسد: “روشهای غربی اصلاح و رفرم و دکترین های غربی در نظام اسلامی کار نمیکنند”. این برایشان اهمیت درجه اول داشت، حتی اگر کاملا معلوم بود که او بخاطر اوضاع روانی ناشی از بازجوئیها و شکنجه ها، قرائت متن “عبرت نامه” را به شخص دیگری سپرده بود.

مواضع مقام معظم در این رابطه، بسیار گویا است: نگذارید بین مسئولان نظام و مردم، شکاف پر نشدنی ایجاد شود. جمهوری اسلامی تا زمان قطعیت یافتن فروپاشی و سقوط، “ناچار” است بر لبه تیز این پرتگاه حرکت کند. فرمایشات خامنه ای در مورد “مذاکره با آمریکا” و نوع و چگونگی روایت بازتاب آن در رسانه های جناحها، دیدنی است. روزنامه های منتسب به طیف اصلاح طلب، از “بیانات” مقام ولایت در “دیدار ۱۳ آبانی با دانش آموزان و دانشجویان” دست چین شده، این جمله را برجسته کردند:

“مذاکره با آمریکا، هیچ نتیجه ای ندارد”. اما روزنامه های سر در سپاه پاسداران و اصولگراهای “تند رو”، جمله دیگری را برجسته کردند: “اجازه نمیدهیم آمریکا بر گردد” و در اشاره به پا در میانی فرانسه در همین رابطه این جمله باب طبع همین لایه بود: “کشور را معطل رئیس جمهور فرانسه نکنید، او یا ساده لوح است یا همدست آمریکا”.

این تناقض غیر قابل رفع است، مادام و تا زمانی که اسلام سیاسی روبنای مناسبات اقتصاد کاپیتالیستی ایران است. در همان حال این کشمکش و تخاصم، نمیتواند تا زمان ظهور مهدی موعود(عج!) ادامه یابد.

رژیم اسلام سیاسی در ایران، پس از چهل سال، همه شیوه ها را برای بقاء و ادامه حرکت بر لبه تیز پرتگاه بکار برده است. از ماجرای “دانشجویان پیرو خط امام” در تسخیر سفارت آمریکا، تا جنگ با عراق و سرکوبهای خونین و قتل عام زندانیان سیاسی و جنایات زنحیره ای تا دیگر رویدادهائی که همه با آن آشنا هستند. سوپاپ اطمینانهای خارج از قلمرو جمهوری اسلامی هم که یکی پس از دیگری دارند مسدود میشوند: اوضاع سوریه، عراق و لبنان و آغاز یک شورش علنی علیه دخالتهای سپاه پاسداران و سپاه قدُس و باندها و دستجات قمه کش و مزدور و سرسپرده چون حشدالوحشی و حزب الله در عراق و لبنان.

تلاش مقام عظما و دوایر وزارت اطلاعات سپاه برای ادامه مسیر بقا بر لبه بُرًنده این پرتگاه، حتی در راستای برقراری نوعی توازن در جنگ بین اصلاح طلبان و  اصولگرایان، در  آخرین پله ها در مسیر سرازیری و سقوط، دیگر چاره ساز نیست. به گفته مردم عادی که هر یک از جناحها به روایت خود و باب طبع منافع جناحی خویش آنرا تفسیر و “تاویل” و مصادره میکنند، “دیگر تمام است ماجرا”.

مساله مُهم این است که آیا در پس فروپاشی و در جریان سقوط حاکمیت اسلام سیاسی در ایران، این مردم که چهل سال است جنگیده اند، این کارگران که مقاومتها و ایستادگیها و اعتصاباتشان را دیده ایم، این قشر وسیع جوان تحصیلکرده که در شکاف نسلی با سازندگان مرتجع و عهد بوقی اسلامیون، ترس نمیشناسند؛ و به علم و دانش مجهزند و در امروز زندگی میکنند، قادر خواهند شد به اتکاء نیروی خود، از تکرار مهندسی آلترناتیوها در پس دیوارهای مخفی و اسرار آمیز و هزار لایه، جلوگیری کنند و خود حزب و ابزار سیاسی، برای ساختن جامعه ای شایسته انسان بسازند و به صحنه بیاورند؟ آیا طیف وسیع نیروی مُقدًسی که کودک و حقوق کودک را از قعر سیاهچال فراموشخانه تاریخ به صف اول جدالهای اجتماعی کشاند، آیا جنبش باشکوه دفاع از حقوق زنان و حرمت زن که چنین حماسی پنجه در پنجه مخوفترین استبداد قرون افکنده است، صحنه جدال بر سر قدرت سیاسی را نیز از آنِ خود خواهند کرد؟ و یا اینکه بازهم سناریو نویسان پشت پرده و دوایر مرموز جهان جاسوسی و ضد جاسوسی و روسای دوائر “رژیم چینج”، با انواع “مدیران دوران گذار”شان در نمای علنی و عامه پسند، بار دیگر خواهند توانست جامعه را با خود همراه کنند؟ آیا مردم، این موجودات شریف و پاک، بار دیگر از روی خوش قلبی خویش؛”اختیار”شان را به “از ما بهتران” و عناصر حاشیه ای دیگری، این بار شیک و امروزی و “دمکراسی بر تن”، متظاهر به “چند صدائی”، و مدافعان ریاکار “صدای ملت و حقوق ساکنین ایران زمین”، واگذار خواهند کرد که “دولت تشکیل بدهند و توی دهن دولت بزنند”؟

این مساله، کلیدی است.

۴ نوامبر ۲۰۱۹

محل نوشتن نظرات