گریپاچ
جمال بزرگپور خیال میکند میتواند آنقدر توی سر مخالفان بیرونی و درونی بزند که “بالا بیاورند”
نوشته است:
“لطف کنید بە ما بگوئید، شما که در فاصله بین کنگره ۲ تا ۶ دریافت کمک مالی از حکومت فاشیستی بعث را مجاز دانسته اید و سالانه مقادیر کلان آن هم به حساب همان سازمان مرکزی حزب که شما نیز در آن فعالیت می کردید ، واریز می شد، با کدام منطق امروز دریافت کمک ناچیز از حکومت محلی کردستان را این چنین مورد حمله قرار می دهید؟”
چند نکته “جزئی” را جهت اطلاع افکارعمومی توضیح میدهم:
۱. در “فاصله بین کنگره ۲ تا ۶ کومه له”، تشکیلات کومه له اساسا در داخل بود و در کنگره ۶ بطور مشخص در رابطه با تغییر ماهیت سیاسی کومه له به “اردوگاه”، قرار و قطعنامه مصوب وجود دارد.
۲. دریافت کمک مالی از “حکومت فاشیتی بعث” در کنفرانس ۶ کومه له(مهر ماه ۱۳۶۰)، و مدت کوتاهی پس از کنگره ۲ کومه له(فروردین ۱۳۶۰)، تصمیم گیری شد که پس از تشکیل حزب کمونیست ایران در کنگره موسس، طبق قرار “حقوق ویژه کومه له”، مورد تایید حزب نیز قرار گرفت. آن کمکها، اساسا در رابطه با “کومه له” بود. “سازمان کردستان” حزب تازه تاسیس، “بخش ناچیز” از مبالغ دریافتی را به حزب سراسری اختصاص میداد.
۳. دریافت “کمک ناچیز” از “حکومت محلی کردستان” در کانتراست “مبالغ کلان” از “حکومت فاشیستی بعث” قرار داده شده است تا بر موجودیت “اردوگاهی” و اسارات آدمها در اردوگاههای تحت الحفظ شبه مجاهدینی سرپوش گذاشته شود:
اولا: مبالغ دریافتی از “حکومت محلی کردستان” چندان هم “ناچیز” نیست.
ثانیا: منابع آن کمکها، و بویژه “مقرری”های “کلان” طی سه چهار سال اخیر، “حکومت محلی کردستان” نیست، بلکه “به واسطه” آنها از جمله از عربستان و آمریکا است.
ثالثا: اگر صندوقدار مبالغ دریافتی در فاصله کنگره ۲ تا ۶ و ارگان “تشکیلاتی” که بر حساب و کتابها نظارت داشت و در مقابل ارگانهای بالاتر کومه له و حزب کمونیست مسئول بودند و پاسخگو، در سکتهای اردوگاهی همه چیز از جمله” منبع اصلی” کمکها و” میزان” آن سر به مُهر و در قبضه روسای مادام العمر و محفل و وابستگان مربوطه؛ و اسناد مالکیت بر اموال “منقول و غیر منقول” به نام آنهاست. در کومه له کنگره ۲ تا ۶، اصول، پرنسیپ و شفافیت بر “روابط خارجی” و “دیپلوماسی” حاکم بود، در سکت اردوگاه نشین، پرنسیپ فروشی، پنهان کاری، اطاعت از زندانبانان “اردوگاه” و معامله و رسم و رسوم باندهای غیر سیاسی حکم میراند.
جمال بزرگپور، بهتر است بفهمد، که با شیوه مسعود رجوی: “آنقدر توی سرتان میزنیم که بالا بیاورید”، نمیتواند مدافعان کمونیسم را در برابر بی پرنسیپی ها و “کومه له” فروشی ها به سکوت وادار کند. سرانجام کسانی که میخواستند در مسابقه “بازسازی سازمان زحمتکشان” و “ضرورت فعالیت به نام کومه له”، همین حرفهای امثال بزرگپور را بزنند، هنوز درس “عبرت” نشده است. کودتای “فیفتی – فیفتی” و با حمایت و “پادرمیانی” “حکومت محلی کردستان” در عمل با دخالت ما کمونیستها مفتضحانه شکست خورد.”قبضه کردن” پولهای دریافتی از “حکومت محلی کردستان”، انگیزه اولیه سرهم بندی کردن “روند سوسیالیستی”؛ و “عذم شفافیت مالی” و معامله در جهت منافع شخصی با “هدیه های ناچیز”، دلیل اصلی فروپاشی بعدی آن بود.
آویزان شدن به فالانژیسم کومه له اردوگاه و روی آوری به تحریک و بسیج تعصبات عقب مانده “طیف کومه له کورد” در رابطه با غیر خودی ها؛ و تعرض ضد انتقادی علیه خودی ها، دست و پا زدنهای مذبوحانه برای به تاخیر انداختن شکست و فروپاشی دیگری در سکت سازی از یک سازمان سابقا سیاسی است.
۴ سپتامبر ۲۰۲۰