مبارزه طبقاتی و “آزادی بیان”
در جریان مسدود کردن حساب های ترامپ در برخی از میدیاهای اجتماعی، شاهد برخی بحث و جدل و تقابل ها بر سر آزادیهای بی قید و شرط سیاسی و آزادی بیان بودیم. به نظر من رویگردانی از متن واقعی جدالهائی که به شکست ترامپ انجامید از یک طرف، و انتقال اختلافات در این مورد به دایره انتزاع از طرف دیگر، محتوای سیاسی مساله پیش رو را از مفهوم تهی کرد.
واقعیت این است که بستن برخی حسابهای ترامپ، انعکاس فشار جامعه بر بالا و تحمیل یک پیشروی مبارزات مدنی جامعه آمریکا بود. در مبارزه طبقاتی، گرایشهای مختلف پیشرویها و عقب نشینی هائی را تجربه میکنند. واضح است که با پیش روی یک جبهه، نه تنها “تریبون” ها برای آزادی بیان از کنترل جبهه مقابل حارج میشوند، بلکه بخشهائی از “سنگر” ها نیز کلا دست بدست میشوند. این را بویژه ما در تجربه انقلاب ۵۷ دیده ایم. ساواک و حکومت نظامی بر اثر مبارزات مردم، کنترل را بر رادیو و تلویزیون از دست داد. کومه له کمونیست چند ماه برخی شهرهای مهم کردستان را از کنترل جمهوری اسلامی و مکتب قرآنی ها خارج کرد و تریبونها و رادیو و تلویزیون را از دست آنان گرفت. جدالها و مصاف های اجتماعی را نمیتوان با معیار آزادی بی قید و شرط بیان توضیح داد. به این میماند که در باریکادها و سنگربندی های خیابانی به شیوه مباحث در پارلمان روی آورد و یا در پارلمان تاکتیکهای جنگ خیابانی را بکار برد.
محروم شدن از تریبون ها و از “کف رفتن” حق آزادی بیان در جریان و متن مبارزه اجتماعی، جزئی لاینفک از قانون مبارزه طبقاتی و اجنماعی است. توضیح این قانونمندی ها آنهم درست وقتی به عینه سیر واقعی رویاروئی های احتماعی را جلو چشم داریم، با معیار آزادی بی قید و شرط،، غیر سیاسی گری و آماتوریسم و جاخوش کردن در عبارت پردازی بر سر مقولات مجرد است. عجیب این است که صاحبان این رویکرد، تاریخ سیاسی کمونیسم نوین ایران،، از مبارزان کمونیست و مارکسیسم انقلابی تا کمونیسم کارگری و “یک دنیای بهتر” را، تتمه توضیح مصافهای جاری سیاسی و اجتماعی در آمریکا قرار داده اند. وقتی لاجوردی جلاد ترور شد، مستقل از اینکه چه نیروهائی، چه خودی های وزارت اطلاعات و یا مجاهدین خلق، عامل آن بودند، کمونیسم کارگری وارد مقوله “ترور و تروریسم” و یا بحث بر سر “مجازات اعدام” نشد. کوتاه و سیاسی اعلام شد: “دنیا بدون لاجوردی ها قابل تحمل تر است”. اینکه تویتر و یا هر میدیای تحت سلطه انحصاری طبقه حاکم در آمریکا، بر اثر فشار پائین و به منظور پیش گیری از سیر رویدادها به سوی “خشونت” و انفجار اجتماعی، از دست ترامپ خارج شد، یک جنبه قضیه است، اما این حقیقت را نیز باید در نظر گرفت که چه برای بشریت و چه مردم آمریکا، دنیا بدون ترامپ و با سلب برخی از حق انحصاری او وپایگاه اجتماعی او در میان اقشار عقب مانده و لومپن های نژاد پرست و “اول آمریکا”ی او ،قابل تحمل تر است
کمونیسم کارگری یک جنبش سیاسی است و برنامه یک دنیای بهتر، خط راهنمای “پائینی”ها برای محروم کردن “بالائی”ها و طبقه بورژوا و اسلام سیاسی و نیروهای ارتجاعی از قدرت و گرفتن همه تریبونها از احتیار آنان برای پایان دادت به تحمیق و تخریب و به تباهی کشاندن جامعه است.
محروم شدن ترامپ و نژاد پرستی او از حق آزادی بیان، به مبانی و تاریخ کمونیسم کارگری نامربوط است.
ایرج فرزاد
۱۸ ژانویه ۲۰۲۱