Archive for دی ۲۴ام, ۱۳۹۵ما از آن سال بسی یافتهایم کز بلندی رخ بر تافتهایم از شعر عقاب، پرویز ناتل خانلری انتشار بخشهائی از “مباحث درونی” جریان موسوم به “روند سوسیالیستی کومه له”، از نظر من البته، نورافکن را بر تصاویر واقعی و “آخر و عاقبت” دو پرسوناژ اصلی این پدیده متمرکز میکند: شعیب زکریائی و ساعد وطندوست. اولی در زندگی سیاسی اش کارنامه و اوج و فرودی داشته است. اما، “شوربختانه” در دوره “جمع بندی” زندگی و بستن بار و بندیل آخر و عاقبت، به سطح دومی که افق سیاسی اش هیچگاه از “شورش ایلول” ̵ قیام عشایر و ایل بارزانی علیه رژیم عراق و “اصلاحات ارضی” آن رژیم ̵ فراتر نرفت، تنزل کرد و از آن منظر به تمسخر تمام ایامی مشغول ماند که در آن غروری داشت و مورد احترام جامعه. همین “رُخ برتافتن” از آن اوجگیریها، در یک نفرت کور از کمونیسم کارگری و کینه توزی علیه منصور حکمت چنان ترکیب شد که من کمترین رغبتی به یادآوردی آن دوران نفرین شده شکوه و جلال را ندارم. چه، افتخارات گذشته و پرواز در اوج، اکنون دیگر موجب ننگ، و آزار روحیه بازگشت ایشان به “ریشه” و “اصل و نسب” قومی و ملی است. Posted in: Uncategorized | No Comments » |