Archive for مهر ۶ام, ۱۳۹۷من نوشته خویش: “میان ماه من تا ماه گردون…” را نیز در صفحه فیس بوک خود منتشر کردم. در آن نوشته به “واکسینه” نبودن مردم کردستان ایران در برابر “ویروس” ناسیونالیسم و قوم پرستی کرد، اشاره کرده بودم. کامنتهای مثبت گرفتم. در این میان، یوسف اردلان با بحثی “ظاهرا” تئوریک به میدان وارد شد. من گرچه با پیشینه ای که از او داشتم و میدانستم، او قصد یک بحث سالم و علمی را ندارد، اما به منظور تدقیق نگاه کمونیستها و مارکسیستها به مساله ملی و تغییراتی که از دوره “حق تعیین سرنوشت ملل” حول این مساله بوجود آمده است و انسانهای فکور و بری از پیشداوریهای عقب مانده به این معضل فکر میکنند، به مساله طرح شده از جانب او پاسخ دادم. او نوشت که از نظر او باید فرض باشد که “ناسیون”ی بطور عینی هست تا ناسیونالیسم هم معنائی داشته باشد. نوشتم او در تعریف از ملت و مولفه های تشکیل دهنده آن، در فرمول ۵ کلمه ای استالین اسیر است. بخاطر “حساسیت” هائی که با شنیدن نام منصور حکمت به او عارض میشود، آگاهانه نوشتم حتی ناسیونالیستهای مدرن “کُرد”، از جمله “دکتر” عباس ولی، با اقتباس و رونویسی از تحقیقات و نوشته های امثال “هابسبام” میگویند و مینویسند، برعکس است، این ناسیونالیسم است که ملت را تشکیل و میسازد، نه برعکس. فایده نداشت و حتی نوشت هابسبام در جائی آن تز خود را “پس گرفته است”. تا اینجا بحث و جدل حول یک اختلاف جدی بود و “ظاهر مساله” سیاسی ماند. اما در ادامه، یوسف اردلان، بحث را از سیاست و اختلاف نظر منحرف ساخت. لحن عوض شد و علیه من و هر کس دیگر که وجود قائم بالذات “ملت” را “انکار” میکنند، به تحریک روی آورد. Posted in: Uncategorized | No Comments » |