Archive for مهر ۳ام, ۱۳۹۹نوشته محمد فتاحی و ف- ش: “کومه له در انتهای دگردیسی سی ساله” را خواندم. این نوشته “کومه له” را در سیر تاریخ و در متن اتفاقات بسیار بزرگ و تکان دهنده بررسی نمیکند. رسیدن جنگ ایران و عراق به مرزهای کردستان رونمائی از یک کومه له غیر کمونیست و گسست قطعی از تاریخ تا آن وقت، و تغییر ریل به جنبش برخاسته از جغرافیا بود. فاجعه گردان شوان، بخشی از این “فدیه” برای اتحاد و پیوند سیاسی با اتحادیه میهی و کل احزاب اسلامی و ناسیونالیستی عراق؛ و غیر مستقیم ائتلاف غیر رسمی با جمهوری اسلامی در ماجرای عملیات مشترک “آزاد سازی حلبجه” بود. در ادامه این “پیشروی”؛ جنگ خلیج و فروپاشی دیوار برلین، از آن کومه له “سی سال پیش”، یک سکت متحجر در “نوارهای مرزی” باقی گذاشت. به یک معنی کومه له های فعلی، مطلقا ادامه خطی کومه له سی سال پیش نیستند، این نوشته با روی برگرداندن از این تحولات و رویدادهای بزرگ، انگار کومه له را از آن اوضاع بی تاثیر میداند. “همه” کومه له های فعلی، بطور واقعی محصول جانبی آن تحولات اند، از نظر من مواضع نویسنده ها گویای بی تاثیری همان زلزله های سیاسی در نگرش و مواضع کنونی شان نیز هست. به نظر میرسد سحر سیاست بر مبنای جغرافیا، بر ذهن نویسندگان نیز تاثیر گداشته است. زندگی در گذشته، لاجرم حسرت خاطرات ایام “فعال” بودن در جدلها بین “چپ و راست” را، آنگاه که هنوز زمینه سیاسی و مادی برای گسست قطعی کومه له از کمونیسم، فراهم نشده بود، به یک نوستالژی تبدیل کرده است. ۲۴ سپتامبر ۲۰۲۰ Posted in: ایرج فرزاد | No Comments » |