iraj farzad site » 2024 » July
Wordpress Themes

بحث و اظهار نظر منصور حکمت در پلنوم هشتم کمیته مرکزى حزب کمونیست ایران 

 (۱) ــ  گزارش دفتر سیاسی 

(۲) ــ ریشه های سیاسی ـ اجتماعی معضلات رهبری حزب 

 

 گزارش دفتر سیاسی 

عبدالله مهتدی: رفقا!  بحث در مورد گزارش دفتر سیاسی شروع میکنیم. رفیق نادر(منصور حکمت) بحث دارند. 

منصور حکمت:  رفقا آن چیزی که من اینجا میگویم قبلا قصد داشتم بصورت نامه ای به رفقای کمیته مرکزی بنویسم و بدهم خدمت تان. منتها بعداً، با توجه به نکاتی که اینجا مطرح میکنم، نامه میتواند بحث برانگیز باشد. با توجه به اینکه فُرم نوشتنی یک چیز خشکی است که در آن یک فورمولبندی روی کاغذ ثبت میشود. چون استعداد زیادی در حزب ما وجود دارد برای اینکه جملات معنائی غیر از آن چیزی که منظورشان هست را بدهند؛ ترجیح میدهم راجع به آن صحبت بکنم و نوشته اش را ندهم. 

موضوعی که میخواهم درباره اش صحبت کنم مسأله رهبری در حزب و بدنبال آن ارائه یک نوع پلاتفرم برای عمل در حزب است. بعداً در صحبتم روشن میشود که این بنحوی نوعی طرح کردن شرایطی است، تا آنجائیکه به من  مربوط میشود، که میتوانم تحت آن کار کنم. یعنی وقتی به دفتر سیاسی و معضلاتش نگاه میکنیم، لااقل از زاویه دید من به عنوان یک فرد، راه حل مشکلاتی که اینجا مطرح میکنم مشروط به فراهم کردن آن شرایطی است که من لالقل میتوانم تحت آن کار کنم. وگرنه همان مباحث کم راندمانی قطعاً شامل حال من هم میشود. این را توضیح میدهم.

ادامه مطلب را بخوانید »

از “گفتمان اصلاحات” تا سناریوهای “تغییر رفتار”

 

آنچه در ایران میگذرد، نشان تمام نمائی از ناممکن بودن بقاء سلطه اسلام سیاسی به شیوه ای است که در چهل سال گذشته وجه مشخصه جمهوری اسلامی بوده است. خود سران رژیم متوجه شده اند که در تداوم بکار گرفتن آن شیوه ها، از پَسِ مردم و قبول مطالبات و خواستهایشان بر نیامده اند. هیچ رژیم فوق دیکتاتوری و سوپر ارتجاع، نمیتواند به اتکاء صرف سرکوب و کشتار به حکومت خود ادامه بدهد، اگر قادر نباشد از نظر اقتصادی اقدامات و سیاستهائی را به نفع  اقشاری از جامعه در دستور کار خود بگذارد. در جمهوری اسلامی، و حاکمیت اسلام سیاسی، اقتصاد به ورشکستگی محض دچار شده است. رژیم جمهوری اسلامی در بنیان، و در آستانه عروج خود، به هیچ بدیل اقتصادی در برابر سیستم جاری در جامعه ایران و در دوران سلطنت، متکی نبود. “انقلاب اسلامی”، برعکس قرار بود تمامی آن اقشار جامعه را که با رشد پروسه سرمایه داری شدن جامعه ایران پس از تحولات سالهای آخر دهه ۴۰ شمسی، به حاشیه رانده شده و در معرض انقراض قرار گرفتند، آنچه که خود اسلامی ها “مستضعفین” مینامیدند، نه از نظر اقتصادی، که اساسا از نظر سیاسی، از حاشیه به متن بیاورد. روشن است که “موقعیت” جدید سیاسی آن اقشار وسیع بعد از انقلاب ۵۷، و در سلسله مراتب ارگانهای مختلف حکومتی، که نهادهای جدیدی مثل سپاه پاسادارن، بسیج، جهاد سازندگی، بنیاد شهید، دوائر اطلاعات و “ارتش امام زمان” به قدیمی تر ها اضافه شدند، با خود مزایای اقتصادی، “رانت” و غیره را به همراه داشت. اما تمامی آن نهادها، قرار نبود و قرار نیست که “روبنا” و ساختارهای اداری و نظامی و بوروکراتیک یک شیوه از اقتصاد باشند. ثروت کشور، عمدتا ناشی از فروش نفت، صرف بقاء و راه اندازی همان ارگان ها، به عنوان پاسدار و محافظ یک شیوه از سیاست، یعنی بقاء حاکمیت اسلام سیاسی در ایران شد. اکنون دیگر مشخص شده است که رژیم اسلامی نه تنها نفس حیات را برای شهروندان ایران مورد تهدید جدی قرار داده است، بلکه از تامین منابع بودجه ارگانهای سیاسی خود نیز، ناتوان مانده است. بالاخره فهمیده اند که با حضور یک مردم متوقع در یک جامعه هشتاد و چند میلیونی و شهری، ادامه وضعیت کنونی کل بساط اسلام سیاسی را به مخاطره انداخته است. نمیتوانند با محکوم کردن مردم به زندگی در قحطی و نا امنی اقتصادی، حکومت خود را نگهدارند. چهل سال آزگار همه شیوه های ممکن و شنیع ترین حربه های کشتار و سرکوب را بکار گرفتند و این مردم زمین نخوردند.

ادامه مطلب را بخوانید »

بستر اصلی شماره ۹۸، منتشر شد