iraj farzad site
Wordpress Themes

سناریوهای نیمه پنهان در دوره و زمانه ما

چند خبر در دنیای “اطلاع رسانی” جمهوری اسلامی، به “آینه دق” میمانند که در فضای کابوس کرونا و فقر فزاینده و از هم پاشیدن شیرزاه اقتصادی زندگی مردم، استیصال و بی اختیاری مطلق را به رخ  شهروندان جامعه میکشند:

ادامه مطلب را بخوانید »

بستر اصلی ۶۱ منتشر شد

کمونیسم تفننی در عصر ما – ۲

“انتقال” کمونیسم به دنیای مجازی

در تاریخ جنبش کمونیستی، بحث از رگه های مختلف سوسیالیسم، با مانیفست کمونیست با مبانی پایه ای دقیقی تعریف شد. در مانیفست، جوهر رگه سوسیالیسم کارگری در این جمله بیان شده است: ” کمونیستها میتوانند تئورى خود را در یک اصل خلاصه کنند: الغاء مالکیت خصوصى”

ادامه مطلب را بخوانید »

کمونیسم تفننی در “عصرما”- ۱

تصور میکنم اگر مارکس و انگلس در عصر “میدیا” و اینترنت زندگی میکردند، در زیر مجموعه کمونیسم تخیلی و یا کمونیسم های ارتجاعی، فصلی را به “کمونیسم تفننی” و در سو تیتر آن به کمونیسم سلیبریتی اختصاص میدادند.

حمید تقوائی، در بحث “حزب و حزبیت کمونیستی در عصر ما” که در “انجمن مارکس در دنیای مجازی” ارائه داد، زوایائی از این “انحلال طلبی در عصر ما” را به همه نشان داد.

ادامه مطلب را بخوانید »

“آزادی بیان” و دنیای مجازی

در ماجرای مرگ شجریان، بحث ها و مناظرات بسیار تندی در اینترنت و بویژه در فیس بوک براه افتاد. نه تنها حمید تقوائی به مثابه شخص، بلکه کل حزب کمونیست کارگری در هیات کنونی اش، زیر پوشش نقد “راست روی” او، در کاتگوری: [“اعضای مثلث “حرم” (حککا، رضا پهلوی، مجاهدین) قرار داده شد، چون: تفسیر کاملا مشابهی از وقایع سیاسی در ایران بدست دادند.”]( عباس گویا، حککا و ارزش مصرف مرگ شجریان، )

ادامه مطلب را بخوانید »

“ادامه ندارد”!


جناب عباس گویا، به نظر در یک بحث “ادامه دارد” به بهانه مرگ شجریان هجو نامه ای را آغاز کرده است. به برخی از نزاکت او توجه کنید:

“برخلاف ادعای رهبری حزب کمونیست کارگری ایران (حککا) و سایر منفردین منتسب به کمونیسم کارگری منصور حکمت”…

هر یک از اعضای مثلث “حرم” (حککا، رضا پهلوی، مجاهدین)…

ادامه مطلب را بخوانید »

وقتی “صفحات تاریخ سفید اند”

محمد آسنگران در ادامه تصفیه حسابها با حمید تقوائی، من را هم از لطف خود بی نسیب نگذاشته است. انتقاد او  به نوشته من در رابطه با مرگ شجریان است.

او در جند جای نوشته فتوا گونه اش نوشته است چرا من “حرفی” و “نقدی” به “صف طویل راستهای پرو غرب در کارناوال عزاداری شجریان” ننوشته ام؛ و برعکس به “صف دوستان سابق” خود تاخته ام. عنوان نوشته او این است:”لطفا راست روی خود را پشت اعتراض مردم پنهان نکنید!”

هر کس میتواند نوشته های من و  حمید  تقوائی را بخواند و در مورد آنها قضاوت کند. من موضع خودم را نمایندگی میکنم.

ادامه مطلب را بخوانید »

هر چه کهنه تر، مدنی تر

“عباس ولی”، اخیرا در باره کتابی که با چند نفر دیگر، نوشته است: “گفتارهائی در خاستگاه ناسیونالیسم کرد”؛ مصاحبه ای با سایت “نقد اقتصاد سیاسی” انجام داده است.

من میخواهم نشان بدهم که عباس ولی اعتقادی دارد که با فکت ها و مواردی که او در راستای اثبات “ناسیونالیسم به عنوان یک ایدئولوژی مترقی و دمکراتیک” مثال می آورد، در تناقض آشکار است.

ادامه مطلب را بخوانید »

بستر اصلی شماره ۶۰ منتشر شد

به بهانه مرگ شجریان

در میدان ابراز وجود “کمونیسم انزوا”، و در جریان خیزش میلیونی مردم در سال ۱۳۸۸، تخم لقی به عنوان “موضع کمونیستی” در رابطه با: “جنبش سبز” شکسته شد. دایره انزواها، ظاهرا در پوشش افشاء “پرچم” جنبش سبز، که گویا ”آلترناتیو” سیاسی را در برابر جمهوری اسلامی نمایندگی میکرد، میدانی برای ابراز وجود یافتند. در حالی که کل صورت مساله از بنیان عوضی و دروغین بود. ”آلترناتیو” را احزاب و شخصیتهای یک گرایش در اپوزیسیون علیه وضع موجود نمایندگی میکنند. موسوی و کروبی در جریان اعتراض مردم در سال ۸۸، پرچم هیچ “الترناتیو” رژیم اسلامی را بلند نکرده بودند. انزواهای سیاسی برای پشت کردن به اعتراض و خشم مردم، موسوی و کروبی را تا سطح یک آلترناتیو ناموجود بالا بردند و سپس در “افشاء” آن یک پرچم دروغین ساختند و به آن تاختند. ادامه مطلب را بخوانید »