iraj farzad site
Wordpress Themes

حلقه ضعیف و کلید گم شده

با این پیش داوری آغاز میکنم که بکار بردن “حلقه ضعیف” برای اوضاع کنونی ایران، ممکن است یک “دگم” و کلیشه از دورانهای نوستالژیک تلقی شود. “کلید گم شده”، بازهم اگر درست حدس زده باشید به یک “دگم” دیگر، یعنی وجود یک حزب سوسیالیستی و خلاف جریان، اشاره دارد.

 هر دو “دگم” را توضیح میدهم:

ادامه مطلب را بخوانید »

جنبش سرنگونی، سناریوهای پیش رو و وظایف محافل کارگران سوسیالیست

این میزگرد به دعوت رفیق عزیز محمود احمدی با شرکت من و رفیق علی جوادی برگزار شد. برای دیدن برنامه، لطفا بر لینک زیر کلیک کنید

فاتحان خیابانها از جنبش درخود، به  خیزشی”برای خود”

اکنون دیگر این یک حقیقت روشن است که در اوضاعی که جهان به یک “دهکده” تبدیل شده است، سیر هر تحول و تغییر و “انقلاب” نمیتواند و نباید “درخود” باشد. بلشویکها در انقلاب اکتبر در روسیه آن سالها که فقط دو شهر نیمه صنعتی داشت، اگر  به جنگ بین قدرتهای امپریالیستی بی تفاوت باقی میماندند و در یک انزوای مفروض، خود را به مصاف طبقاتی در روسیه محدود میکردند، نه “حلقه ضعیف” در صف امپریالیستها را متوجه میشدند و نه پایان دادن به آن جنگ که در حقیقت کلید قدرتگیری طبقه کارگر روسیه بود.

ادامه مطلب را بخوانید »

نقطه تعادل اسلامی جدیدی در ایران، ممکن نیست

 

توضیح بر این نوشته

این بحث را فاتح بهرامی پیاده کرده و برای اصغر کریمی ارسال کرده بود تا در مشورت با منصور حکمت، متن را برای انتشار در «انترناسیونال»  آماده کند. متاسفانه این دوران مصادف است با ب مریض شدن منصور حکمت . گرچه در همان دوران سمینار مهمی در راطه با مبانی کمونیسم کارگری ارائه داده بود، اما به نظر میرسد که او اولویتهای دیگری را در آن دوران سخت در دستور کار خود گذاشته بود. از جمله اینکه وعده داده بود که کاپیتال مارکس را تماما بازخوانی کند و چندین سمینار در رابطه با توضیح «یک دنیای بهتر» برگزار کند.

گرچه اصغر کریمی نوشته است:

نادرجان سعى کردم بعضى نکات ناروشن آنرا درست کنم اما متاسفانه شصت درصد اول نوار خیلى کیفیتش بد است و بعضى جاها خوب شنیده نمیشود. اما در مجموع فاتح بهرامی متن منسجمی را از آن تهیه کرده است که در اینجا با برخی تصحیحات در رعایت فاصله و موارد دیگری شبیه به این، ملاحظه میکنید. یادداشت اصغر کریمی به تاریخ دوم آوریل ۲۰۰۰ نوشته شده است. تیتر بحث، پیشنهاد از طرف اصغر کریمی است که من هم آن را مناسب تشخیص دادم. زیر نویسها و توضیح برخی کلمات و

جملات و معادل انگلیسی آنها را در پرانتز، من اضافه کرده ام. اصل نوشته را من در یکی از هارد دیسکهای منصور حکمت که نزد آذر ماجدی بود، یافتم.

ایرج فرزاد ۱۰ مه ۲۰۲۲

.از آنجا که جوهر بحث منصور حکمت  “برای این روزهای” جامعه ایران بسیار روشنگر و راهنماست، من انتشار مجدد آن را ضروری تشخیص دادم.

۵نوامبر ۲۰۲۲

———————————– ادامه مطلب را بخوانید »

هم اکنون! فردا بسیار دیر خواهد بود

دو صحنه و دو تصویر سازی را در دو برهه زمانی با هم مقایسه کنید. تصاویر اول از “رهبری” تراشیده برای انقلاب علیه رژیم شاه در روزهای آخر بهمن ماه ۱۳۵۷ و متعاقبا شیوع شعار “اتحاد” و مجاز نبودن “تفرقه اندازی”.

 اینجا من به ریشه ها و دلایل اینکه چرا  “چپ” و یا سوسیالیسم چپ موجود در آن سالها، ربطی به سوسیالیسم کارگری نداشت و بلکه جناح چپ و مسلح بورژوازی ملی و مترقی بود، نمیپردازم، چرا که فکر میکنم به اندازه کافی این نقد اکنون یک داده چه در سطح تئوریک و چه از نظر سیاسی است. اما در هر حال همان سوسیالیسم ملی و خلقی از این ظرفیت برخوردار نبود که نه فقط  مدعی “رهبری” تحولات جاری باشد، بلکه درست در صفوف مردم حاضر در صحنه، آنان را از “اتحاد” حول پرچم خمینی و جریان اسلامی برحذر دارد و در سطح جامعه و ماکرو، و نه فقط در میان “هواداران”، دقیقا در آن اتحاد چیده شده و مهندسی شده از بالا، “تفرقه” ایجاد کند. فقط در آن لحظات تعیین کننده و حساس ممکن بود از تثبیت هژمونی جریان اسلام سیاسی بر جنبش مردم جلوگیری کرد. فقط در آن لحظات ممکن بود در سطح رهبری جامعه و انقلاب، نیروی دیگری را برای جلوگیری از بند و بست ها و توطئه ها، چه در رابطه با “اعلام بیطرفی ارتش” و یا تصمیمات کنفرانس گوادلوپ، در سطح “دولت سازی” و یا اشکال حکومت دوره “گذار”، در صحنه سیاست گذاشت.

ادامه مطلب را بخوانید »

در داشگاه انقلاب

اوضاع پیش رو در ایران به یک نقطه عطف تاریخی رسیده است. روشن شده است که رژیم اسلامی از عقب راندن موج اعتراضها ناتوان است. عطف توجه افکار در جهان متمدن به خیزش عظیم مردم، مساله “مرحله بعدی” و چگونگی تعیین سرنوشت سیاسی جامعه ایران را، روی میز دولتهای غربی و سران اسلام سیاسی در ایران قرار داده است.

تردیدی نباید داشت که اسلام سیاسی، بسادگی میدان را به مردم واگذار نمیکند و در عین حال دولتهای غرب، برخلاف انقلاب ۵۷ هنوز بدیل حاضر و آماده ای را ندارد و یا فعلا در علنی کردن آن، جانب احتیاط را نگهداشته است. شاید به این دلیل که “رایزنی”ها، چه با سران اپوزیسیون راست و ناسیونالیسم قومپرست و یا با مقامات امنیتی و سپاهی و ارتشی به نتیجه مطلوب و مورد توافق همه طرفها نرسیده است.

ادامه مطلب را بخوانید »

“سازش” در یک موازنه قوا

بخشی از یک جلسه “ظاهرا” سرّی امنیتی را عمدا علنی کرده اند. این بخش علنی فقط اظهارات “خشمگینانه” یک “مقام امنیتی”، کسی با نام “مدرسی” و خطاب به “آقای هادی” از اطلاعات سپاه است. نکات آن چنین اند:

۱. پلیس “شعور رسانه ای ندارد”. دو روز از حادثه گذشته است و اینها میخواهند “فیلم” منتشر کنند. “غلط میکنی که فیلم منتشر میکنی”. “سپاه باید بیاد این خلا رسانه ای را پر کند؟”. لااقل دو تا اصولگرا بیارید، قدرت اجرائی که خفه شده است، “دولت نابود است”؛ “رئیسی حرفهای بی ربط میزند، دو تا لومپن بی سواد را همراه خود میبرد که ” در هواپیما نامه عاشقانه  براش بنویسند”. “آقای خامنه ای چرا رئیسی را توبیخ نمیکند؟” رستم قاسمی که فاسد است و سپاهی است و وزیر است  را چرا عزل نمیکنند؟ چرا مجلس و قوه مجریه که باید در این روزها در میدان باشند میترسند و میخواهند سپاه را وارد ماجرا کنند؟

ادامه مطلب را بخوانید »

برای این روزها

خطاب به فاتحان خیابانهای ایران

با خروش موج طغیان جامعه و در راس آنها خیزش زنان ایران برای آزادی و برافکندن اختناق حجاب، دولتهای غرب، احزاب و جریانات گوناگون ناسیونالیسم ایرانی و قومی و اتنیکی، نیز  پایان دوره سازش و مماشات با حاکمیت اسلام سیاسی را بایگانی میکنند. همه این دولتها و نیروهای سیاسی به منظور مصادره مبارزه مردم، همگی یکباره “به مردم ایران” میپیوندند. اما تجربه همه انقلابها و طغیانها و شورش ها نشان میدهند که در پس این هم رنگ شدنها، سناریوها و نقشه های دیگری در راستای سلطه و گرفتن سکان رهبری و هدایت طبق منافع متضاد با اهداف مردم خوابیده است.

درست در این روزها و دوران است که مردم بپاخاسته، به سیاستها و ترسیم دورنماهائی که تجسم اهداف خود آنان است، نیاز حیاتی دارند. درست در این روزهای آتش و نور است که قلبهای مردم فاتح خیابانها، مهربانتر و خوش باور تر میشوند. درست در این روزهاست که خطر خودفریبی دسته جمعی، چون ایام به قدرت خزاندن اسلام سیاسی در سال ۱۳۵۷، بار دیگر اذهان مردم خوش قلب و گذشته از جان را تهدید میکند.

این بار، خود این مردم باید پرچم و افق سیاستهائی را بلند کنند و در معرض انتخاب قرار بدهند که حاصل مبارزاتشان را خود درو کنند.

من در اینجا شش نوار سخنرانی منصور حکمت، تحت عنوان مبانی کمونیسم کارگری، را ضمیمه کرده ام. این سخنان چکیده افق و دورنمائی است که مردم فاتح خیابانها باید در دستور خود بگذارند. این سخنان، پرچم واقعی جنبش: “برای آزادی” و علیه “اختناق حجاب” است. این سخنان خطاب به پیشروان جنبش کارگری است که نقش تاریخی طبقه خویش را در ایام تحرک انقلابی جامعه، ایفا کنند و به تاخت و تاز طبقات بورژوا و خرده بورژوا پایان بدهند. این سخنان مستقیما اعلام اراده خود بپاخاستگان برای هدایت مبارزات خویش و عامل بازدارنده هر گونه توهم به مانور و تاکتیک دولتها و نیز مطامع و توطئه گریهای جریانات ناسیونالیست ایرانی و امتیازطلبی های قومی و اتنیکی است.

نوارها را روی گوشی تلفن خویش نصب کنید و وسیعا دست بدست بچرخانید.

نه شما ای مردم خوش قلب و مهربان، شما ای نسلی که شکاف بین خود و همه نیروهای رنگارنگ دشمنان مردم، این مردگان تاریخ را برجسته تر به صحن خیابانهای ایران کشانده اید، باید به خود اعتماد کنید و خود شما افق و دورنما و هر سناریو سیاسی برای جامعه ایران را تعیین کنید. شما فاتحان خیابانهای ایران، با اراده و عزم خویش و انتخاب سیاستهائی که بیان کننده اهداف ومبارزات شماست با بانگ رسا فریاد بزنید: مردگان سیاسی و فرصت طلبهای هفت خط را به موزه و قبرستان مردگان میسپاریم.

پیروز و سرفراز باشید

ایرج فرزاد

اول اکتبر ۲۰۲۲

نوارها:

نوار یک          نوار دوم        نوار سوم        نوار چهارم         نوار پنجم           نوار ششم

به فاتحان خیابانهای ایران- مصاحبه با برنامه تلویزیونی رو در رو

برای شنیدن و دیدن مصاحبه با برنامه تلویزیونی رو در رو، بر  تصویر زیر کلیک کنید

به فاتحان خیابانهای ایران

به عنوان انسانی با بیش از نیم قرن مبارزه در راه آرمانهای پیشرو و آزادیخواهانه، و فردی شناخته شده برای توده های مردم کردستان ایران، نکات زیر را به فاتحان خیابانهای شهرهای ایران توصیه میکنم:

 ۱. جنبش و مبارزه کنونی خود را نام گزاری کنید. به جای اعداد “انقلاب ۵۷”، جنبش سالهای ۸۸، ۹۶ و ۹۸، اسم و عنوانی را بکار ببرید که بیان کننده ماهیت سیاسی و اجتماعی اعتراضات و مبارزه شماست.

 من نام “جنبش ایران آزاد و برابر” را پیشنهاد میکنم. کلمه: “برابر” در حقیقت نقش بی بدیل زنان در مصاف با تمامی وجوه حاکمیت اسلام سیاسی، از جمله در به آتش کشیدن حجاب و قرار گرفتن آنان در راس جنبش برابری طلبی را در عمل اجتماعی، برجسته میکند

 ۲. خود این نامگذاری سراسری، نشان دهنده عزم و اراده برای “متشکل” شدن، در ابعاد سراسری و شهری و محلی است. بنابراین قدم بعدی به منظور اینکه دستاورد مبارزه شما و فداکاری ها و قربانی دادنها به کیسه جریانات دیگر نرود، این است که حاصل کار و فعالیت خود را خود مردم حاضر در صحنه، سازماندهی و اداره و رهبری میکنند.

 ۳. جنبش ایران آزاد و برابر، چه در سطح شهری و محلی و یا سراسری نشریه، اطلاعیه و اعلامیه و دیگر ماتریالهای تبلیغی داشته باشد که در آن از جمله اسم و مشخصات عناصر شرور نیروهای سرکوبگر را افشاء و همراه با سند و عکس جهت محاکمه و پاسخگوئی، ثبت میکنند. شکی نیست که رژیم اسلامی در راستای بقاء خود بهر قیمت، بار دیگر شمشیرها را در این آخرین لحظات مرگ و سرنگونی از رو خواهد بست. تشکل و اتحاد واحدهای شهری و سراسری و اتخاذ تاکتیکهای درست پیشروی و عقب نشینی باید بتواند ماشین سرکوب جنایتکاران را فلج کند. یک راه آن، تبلیغات وسیع در میان نیروهای رژیم است. باید تردید و تزلزلهای درون صفوف رژیم را تشدید کرد. برای مثال در بیانیه ها و شب نامه ها خطاب به پایه این نیروها گفته و نوشته و بیان شود برای چه کسانی کشتار میکنید؟ برای آنهائی که فی الحال، و از سالها قبل نیز، چمدانها را بسته؛ و تخم و ترکه و ذُرّیه ها را روانه آمریکا و کانادا و کشورهای غرب کرده اند؟ برای آنها که در فضای فقر و گرسنگی و گرنی و اعتیاد مردم، “پورشه سوار”اند؟ این جنگ تبلیغاتی درست در حالی که رژیم اسلامی در آستانه “واگذاری” قدرت و یا شراکت با دولتهای غربی است، کار ساز خواهد بود. به عنوان یک نیروی زنده و موجود، قدرتهای غربی را خطاب قرار بدهید که دست از عملیات نجات حکومت یک مشت جانی و قاتل و آدمکش اسلامی بردارند. همه این سوداگری های کشورهای غربی را به رُخشان بکشید تا متوجه شوند که کمک به حفظ و بقاء حکومت بیش از ۴۰ سال قتل زنجیره ای و قتل عام، راه به جائی نخواهد برد. مردم کشورهای غربی را به موجودیت جنبش تان آگاه کنید تا همبستگی آنها به عامل مهمی در کنترل و مهار بند و بستها و توطئه های مشترک دولتهای غرب و جمهوری اسلامی تبدیل شود. مردم غرب به ارزشهائی که شما برایشان میجنگید احترام میگذارند و میدانند که مبارزات و نافرمانیهای مدنی شما به سنتهای جا افتاده مدنیت غرب متکی است.

 ۴. جنبش ایران آزاد و برابر باید خود را در برابر مصادره توسط جریانات سکتاریستی و فرصت طلب و نیز امتیازطلبی های جریانات قومی و ناسیونالیستی بیمه کند.

 ۵. تجربه های تاکنونی از سال ۱۳۵۷ نشان داده است که بدون یک رهبری سیاسی و تشکل سیاسی که هدایت و مدیریت آن توسط مردم انقلابی تعیین شده است، در دوره سرازیری رژیم موجود، شخصیتهای مهندسی شده در دوایر کشورهای غربی، حاصل مبارزات را به حساب خود میگذارند. یادمان هست که خمینی پس از “پرواز انقلاب”، نه تنها مردم و همه جریانات چپ و غیر اسلامی را از صحنه تاریخ حذف کرد بلکه با وقاحت اعلام کرد: “مردم برای اسلام بپا خاستند”. من شخصا جای چنین حزب سیاسی را غایب میبینم. اما در عین حل خوشبین هستم که به اتکاء ادبیات و تئوری ها و سیاستهای مکتوب و موجود، و با اعتماد به سطح درایت سیاسی شخصیتهای بیشمار در میان مردم ایران، چنین ابزار سیاسی ساخته شود.

 این بار نباید به هیچ کربلائی و مشدی و رندهای همه فن حریف و فرصت طلبان اجازه داد که به نام ما، حاصل مبارزاتمان را در معاملات و بند و بستهای آشکار و یا پشت پرده به کیسه خود بریزند. ماجرای توطئه “گوادلوپ” در جریان انقلاب ۵۷، هنوز هم تلخ ترین عواقب شوم اش را به ما نشان میدهد.

۶. جنبش ایران آزاد و برابر باید خود را چون نیروئی غیر قابل انکار به صحنه سیاست داخلی و خارجی اضافه کند. این جنبش و تشکل برآمده از آن را باید به یک عامل غیر قابل حذف، طرف سیاسی در هر نقشه و سناریو “تغییر رژیم” و یا “رژیم جانشین جمهوری اسلامی” تبدیل کرد که فی الحال نه تنها هزاران و چه بسا میلیون ها عضو و کادر فعال دارد، بلکه یک نهاد سیاسی در معادلات سیاسی و هر نوع “دیپلوماسی” نیز هست.

 به امید پیروزی و ساختن آیران آزاد و برابر امروز و فردا

 ایرج فرزاد

۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲