iraj farzad site » Blog Archive » این قطعا، “آزادی بیان” نیست
Wordpress Themes

این قطعا، “آزادی بیان” نیست

مهرنوش موسوی در یک کامنت بر انتشار مبحث: [در باره نام “توابین” در لیست جانباختگان]، بحث منصور حکمت در پیش از دستور پلنوم ۱۲ کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران، نکاتی را در فیس بوک طرح کرده است که من لازم میدانم، در باره آنها توضیحاتی بدهم. در همین رابطه بخشی از سخنان منصور حکمت در کنگره ۴ کومه له را هم که به نقد مواضع “وحید عابدی”، “طاهر خالدی” و … میپردازد، از روی نوار پیاده و تایپ کرده ام. تصور میکنم خواننده با دقت در این متن پیاده شده و مقایسه بین موضع کنونی مهرنوش در باره چند و چون “تشکیل حزب کمونیست ایران” به تشابهات و همسوئی هائی میرسد.

وجه مشترک، یک موضع “مُلانُقَطی” واحد است: موضع انفرادی و غیر قابل تعمیم و بنابراین غلط و غیر مارکسیستی. در همین نکات مهرنوش موسوی، “امر عاجل” تشکیل حزب کمونیست ایران در آن مقطع معین، از دستور خارج است. مهرنوش هم چون کسانی که در کنگره چهار کومه له مورد انتقاد منصور حکمت قرار گرفته اند با یک “تناقض” مواجه است. تناقض بین “اصول” و “مشروعیت”. در آن مقطع، موضع مارکسیستی این بود که میبایست تناقض بین “مشروعیت سیر تشکیل حزب کمونیست ایران”، به نفع “عاجل بودن تشکیل حزب” حل شود. از نظر مهرنوش اما:

 “اما به اعتقاد من مشغولیت با افکار کومله و حزبی که ساختیم و بخصوص اینکه ناسیونالیسم کرد و چپ سنتی زیر چتر این حزب با پیشروی مقابله میکردند، باعث شد خود منصور حکمت از دسترس آن کورس پیشروی مارکسیستی که داشت خارج شود.”

با اعلام “عدم مشروعیت پروسه تشکیل حزب کمونیست ایران”، “به دلیل مشغولیت با افکار  کومه له”؛ نه تنها یک اصل مارکسیستی، که خود منصور حکمت هم از “کورس پیشروی مارکسیسم خارج شد”. این در تاریخ واقعی با مواضع افراد مورد انتقاد در کنگره ۴ کومه له، در یک لیگ است. اما در عین حال این موضع روی دیگر سکه ای است که حزب کمونیست اعلام شده در کنگره موسس در سال ۱۳۶۲ را، “کاغذی”، “غیر اجتماعی”، “کارتونی”، “غیر کارگری”، “قیم مآب” و…خوانده اند.

موضع “غیر قابل تعمیم” و “فردی” مهرنوش در برابر اصل “عاجل” و فوری تشکیل حزب کمونیست در آن مقطع،  و “مارکسیست سابق شدن منصور حکمت از یک مقطعی” در عین اینکه مُلانُقطی است و غلط و غیر مارکسیستی، اما روایتی حق به جانب در ظاهری “اولترا چپ”، همسو با مواضع صریح و بی پرده راست و ناسیونالیستی، و “آن خَیل” پس از عروج جریان دو خرداد است.

 خواننده خود با مقایسه متن پیاده شده و مواضع مورد بحث و جدل، قضاوت کند.

به نظر من این شیوه رفتار با فکت های تاریخی، بویژه برای کسی که خود نیز شاهد و دخیل در مقاطعی بوده است و مدعی “حضور در ایستگاه های مختلف”، اصولی نیست. اصولی نیست که در فضای پس از فروپاشی تحزب کمونیسم کارگری، و لذا شانه خالی کردن از پاسخ به هر اتهام و یا منتسب کردن هر موضع نادرست و جعلی و من در آوردی به هر کس، و سپس گریز از پاسخگوئی در یک مجمع و یا نشست حزبی بعدی، نه برای خود و نه برای دیگران تاریخ تراشید و یا دستکاری و دفرمه کرد. درست است که “آزادی بیان” ی گفته اند، اما در پرده آزادی بیان و یا “نظر خودم”، کسی مجاز نیست، بدون هیچ نیاز به پاسخگوئی، زندگی و تاریخ و مواضع افراد معرفه و شناخته شده و جدی را، که مستند و مکتوب و حتی به زبان آنان موجود و قابل دسترس است، به بازی بگیرد. در این میدان “آزادی بیان” و “آزادی انتقاد” باید بین سرگرمیهای “اوقات فراغت” در فضای مجازی، و وارد کردن اتهامات و یا جعل مواضع فکر نشده و اختیاری در عبارت پردازیهای پر طمطراق، و انتساب آنها به افراد حقیقی  تفاوت قائل بود.

متن پیاده و تایپ شده از روی نوار شماره ۱۰

مباحثات در کنگره چهارم کومه له(زمستان ۱۳۶۲)

منصور حکمت: رفقا من میخواهم در باره  مساله ای که اینجا مطرح شد، یعنی رای گیری کمیته مرکزی کومه له، در مورد تشکیل حزب[۱]، صحبت کنم. رفیق وحید(عابدی) در صحبتهایش به نظر من نکته درستی را مطرح کرد. که توضیح میدهم که نکات درست آن چیست و نکات نادرستی که به نظر من می آیند، چه هستند. اگر تعجیل میداشتیم میتوانستیم این کار را اصولی تر پیش ببریم. من در این مدت فکر کردم که هر وقت هر کار اصولی را که میخواهیم انجام بدهیم، عقب میاندازیم، بالاخره باید در شرایط نامساعد تری انجام بدهیم. این کاملا درست است. اولا میدانستیم وقتی برنامه حزب را تصویب کردیم، تشکیل حزب به دو سه سال بعد موکول نمیشود. اینکه کومه له میتوانست این کار را انجام بدهد، میتوانست در دستور همان کنگره( کنگره سوم) قرار بدهد، بدون اینکه امروز این بحث را داشته باشیم. کمیته مرکزی (کومه له) میتوانست ملزومات تشکیل حزب را فراهم بکند تا امروز شاهد این بحثهای که اینجا شد، نباشیم. رفیق(وحید) میگوید ما می بایست زودتر فراخوان به تشکیل حزب میدادیم. من میگویم اگر ما در بوجود آوردن ملزومات تشکیل حزب، تعجیل داشتیم، حتما این کار را میکردیم. ولی عملا ما این ملزومات را با تعجیل فراهم نکردیم. یک سال و نیم از کنگره سوم کومه له گذشت تا ما توانستیم دور هم جمع بشویم که حزب را تشکیل بدهیم. در صورتی که بحثهای مربوطه به ملزومات تشکیل حزب را از خیلی وقت پیش داشتیم. من این را قبول دارم، یعنی بنابراین، تردید، وسواس و دو دلی در باره تشکیل حزب کمونیست در واقع بخشی از  تناقضی است که ما در برخورد به اصولمان به بار آوردیم. تناقض با اصل احترام به ارگانهای انتخابی، به اساسنامه و اصل به ثمر رساندن نتایج مبارزه. ولی رفیق وحید این تناقضات را به نفع موضع نادرستی حل میکند. این را توضیح میدهم:

وقتی من میگویم که ما باید تعجیل میکردیم، فرق استنباط من با استنباط رفیق وحید این است که نخیر! ما همان موقع(کنگره سوم کومه له) نمی بایست حزب و کنگره آن را تشکیل میدادیم. حزبی که تشکیل میدادیم معلوم نبود میخواهد چکار کند، به چی متکی باشد و فرقش از نظر عملی با پوپولیسم چیست؟ که مرز ما با سازمانهای پوپولیستی مشخص شود، که تفاوت ما را با کارهائی که رزمندگان و پیکار و فدائی و… میکنند، نشان بدهد. این مُهم بود. همان اندازه ای که پروسه تشکیل و مبارزه لازم برای آن میبایست طول بکشد، طول بکشد، اما وقتی که این تفاوت ها، مُسجّل شد دیگر نمی بایست طول بکشد. من فکر میکنم که تجربه ما نشان داد که در موارد زیادی این تاخیرهای ناخواسته بوجود آمد که از همان متدولوژی رفقای ما ناشی میشود که در صحبت رفیق وحید هم هست. یعنی تناقض بین “مشروعیت و پیشرو بودن” و دست کشیدن از مشروعیت به نفع پیشرو بودن. من فکر میکنم این باعث تاخیر در تشکیل حزب شد، نه عکس آن. و موضعی که رفیق وحید میگوید میبایست میگرفتیم، و موضع خود رفیق در مورد انتخابات و همه پرسی کمیته مرکزی کومه له در باره پیوستن کومه له به حزب، فردگرایانه و “ملانقطی” دیده میشود. به تغییر واقعیت بیرون بهائی نمیدهد و فقط به “رضایت خاطر” خودش بسنده میکند. چرا فرد گرایانه است؟ برای اینکه قابل تعمیم نیست. رفیق حسین، به درستی اشاره کرد که اگر خود رفیق وحید هم در تشکیل حزب تعجیل داشت، میبایست چرخ تشکیل حزب را بیشتر به حرکت در بیاورد. به عبارت دیگر موضع غیر قابل تعمیم، موضع انفرادی است. اگر من انجام بدهم برای “حقانیت خودم”، “برای وجدان خودم” و “صاف بودن حساب خودم با خودم” خوب است، ولی اگر شما هم این موضع را( یعنی رای مخالف به همه پرسی کمیته مرکزی) داشته باشید و بیائیم تبلیغ بکنیم که همه این موضع را داشته باشند، یک امر مهم در تاریخ واقعی طبقه کارگر از دست میرود. در مقابل او(رفیق وحید و امثال هم موضع او)، با وجدان خودش راضی است. این انقلابیگری رفیق را نشان میدهد که نمیرود آن موضع مخالفت خود را تبلیغ کند، میخواهد حزب تشکیل بشود، ولی میخواهد با وجدان خودش راست باشد. موضعی انفرادی را که نمیشود تعمیم داد، موضع درستی نیست، موضع مارکسیستی نیست. یکی میخواهد موضع فردی اش را تعمیم بدهد، ولی مارکسیسم میخواهد موضع اش را تعمیم بدهد به طبقه اش  و به موضع نیروهای واقعی تبدیل کند. اینکه رفیق میگوید “من نمیتوانستم حرفی بزنم”، بله! بخاطر اینکه اگر حرفی در رابطه با موضع فردی ات میزدید، عملا در مقابل آن خطی که ادعا میکنید داشتید، قرار میگرفتید. آنجا دیگر اگر کسی بخواهد خط انتقادی فردی اش را تعمیم بدهد، عملا  به مخالف واقعی تبدیل میشود. اگر حرف رفیق وحید را تعمیم میدادیم، چی میشد؟ ۳۶ درصد میگفتند باشه. حزب در آن مقطع تشکیل نمیشد. تمام معضلاتی که همین کنگره چهار کومه له را به خود مشغول کرده است، باعث میشد که کنگره موسس عقب بیافتد، اگر کنگره موسس عقب میافتاد چه میشد؟ من تضمین نمیکنم که حزب هیچوقت در سالهای بعدی تشکیل میشد. با توجه به نیروها، گرایشات، و تمایلات واقعی که در تشکیلات ما وجود داشت، من تضمین نمیکنم اگر عقب میافتاد مارکسیسم میتوانست موضع خود را در مورد تشکیل حزب نگهدارد. یعنی این موضع که: تشکیل حزب کمونیست ضرورت “عاجل” است.

موضع رفیق وحید قابل تعمیم نیست، بنابراین غلط است. به عنوان یک مارکسیست و یک ماتریالیست که نمیخواهد اصول را برای خودش تعریف کند و سرجای خودش قرار بدهد؛ اینکه موضع ما چه تاثیری در سیر واقعی رشد تاریخ میگذارد و چه تاثیری در تاریخ واقعی میگذارد، موضع رفیق وحید کاملا نادرست است.

متن توسط من از روی نوار شماره ۱۰ مباحثات در کنگره چهارم کومه له(زمستان ۱۳۶۲)، پیاده و مقابله و ادیت شده است.

(این نوارها در زیر ستون منصور حکمت: فایلهای صوتی در سایت من؛ و همچنین در بخش فایلهای صوتی سایت آرشیو عمومی آثار منصور حکمت، قابل دسترس اند)

خط تاکید ها همه جا از من است.

ایرج فرزاد ۱۰ مارس ۲۰۲۴


[۱] کمیته مرکزی کومه له در ۲۰ شهریور ۱۳۶۲، یعنی ۹ روز پس از کنگره موسس حزب کمونیست ایران بیانیه ای با عنوان:

 بیانیه کمیتۀ مرکزی کومه‌له به مناسبت اعلام پیوستن کومه‌له به حزب کمونیست ایران

صادر کرد، که از جمله در آن چنین آمده است:

کنگرۀ دوم کومه‌له طی قطعنامه‌ای، تعهد بر ادامۀ این راه را بار دیگر بر همگان اعلام داشت و کنگرۀ سوم کومه‌له در اردیبهشت‌ماه سال ۶۱ با تصویب برنامۀ حزب کمونیست نشان داد که کومه‌له به همراه اتحاد مبارزان کمونیست نیمۀ این راه پرافتخار را پیموده است. کنگرۀ اول اتحاد مبارزان کمونیست در مهرماه ۶۱ تازه‌ترین دستاورد مارکسیسم در ایران یعنی سبک کار کمونیستی در نقد شیوه عمل‌های پوپولیستی و خرده‌بورژوایی را به ارمغان آورد و طبقۀ کارگر ایران را در آستانۀ تشکیل حزب کمونیست قرار داد.

سرانجام، هنگامی که در اثر تلاش بی‌وقفۀ کومه‌له و اتحاد مبارزان کمونیست و با ایجاد کمیتۀ برگزار کنندۀ کنگرۀ مؤسس حزب کمونیست ایران، همۀ موانع نظری، عملی و سیاسی ایجاد حزب از پیش پای برداشته شد، کمیتۀ مرکزی کومه‌له پس از پایان پلنوم سوم خویش(خردادماه ١٣۶٢) با اعلام اینکه موعد برگزاری کنگرۀ مؤسس حزب کمونیست ایران فرا رسیده است، یک نظرخواهی کلی در این باره از فرد‌فرد صفوف کومه‌له را در برنامۀ کار خود قرار داد.

پاسخ تقریباً تمام رفقای صفوف کومه‌له اعم از عضو یا غیرعضو، پیشمرگ و یا غیر آن، به نظرخواهی کمیتۀ مرکزی مثبت بود(۹۸ درصد آراء). همگی بر این باور بودند که کنگرۀ مؤسس حزب کمونیست ایران باید هرچه زودتر فراخوانده شود و سازمان کومه‌له به حزب کمونیست بپیوندد.

محل نوشتن نظرات