به نظر من نگاه به اتفاقات، بطور درخود و بررسی علل وقوع آنها بازهم به طور درخود، هیچکس را متوجه این نکته مهم تر نمیکند که چنان رویدادهائی تحت کدام شرایط سیاسی و در کدامین مناسبات عمومی تر، اتفاق افتادند؟ دو اتفاق که به طور ویژه مورد بحث دوایر مختلف در طیفهای چپ و راست اپوزیسیون ایران، قرار گرفتند نمونه بارزاند: یورش به کمپهای مجاهدین در آلبانی؛ و ماجراهائی که با برخورد مسلحانه در اردوگاههای “زحمتکشانی”ها در کردستان عراق روی دادند.
ادامه مطلب را بخوانید »
این روزها بشدت دلم برای دوران تحزب کمونیستی تنگ شده است. دو محور، از نظر من از مشخصه های تحزب کمونیستی است: ۱- برخورد به موقع و فوری در نقطه چرخشها و ۲- تعهد و پایبندی به عزم و اراده جمعی و در نتیجه رعایت احترام به تعهدات داوطلبانه افراد، در عین شدید ترین و قطبی ترین اختلاف سیاسی.
انسانها و بویژه کادرها و اعضای رهبری، ملوکول ها آزادی نبودند که هر چه “دلشان میخواست” بگویند و بنویسند. موارد زیادی را در خاطره ام دارم که چگونه بحث و وسواس حتی در بکار بردن کلمه و تعابیر، بشدت قطبی میشدند. چه، آن “مته به خشخاش زدن”ها، به یک دورنما و افق سیاسی و باز هم البته به یک تاریخ جدلی متکی بودند. مثالهائی را ذکر میکنم که شاید برای شما که این سطور را میخوانید، جالب باشند.
ادامه مطلب را بخوانید »
این روزها، به بهانه مرگ خمینی تفاسیر و تعابیر متفاوتی از علل عروج یک گرایش حاشیه ای، به عنوان رهبر انقلاب ۵۷ ارائه شده اند. جناحی از طیف راست، از “نتیجه” انقلاب ۵۷، از اینکه چپ موجود در آن دوره را یک عامل مهم در به قدرت رساندن خمینی و اسلام نشان بدهند، فرصت را غنیمت شمرده اند. برخی که سعی میکنند قدری آکادمیک ظاهر شوند، خمینی را با “افکار” او و مستقل از زمینه مادی و اجتماعی تحولات آن دوره ارزیابی کرده اند. در طیف “چپ”، هنوز درک واحد و منسجمی از آنچه که “اسلام سیاسی” خوانده میشود وجود ندارد. تحلیل ها و ارزیابیهای مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری، که به جرات میتوانم بگویم منحصر به منصور حکمت اند، توسط لایه هائی از بقایای چپ ۵۷ی و حتی در میان افراد و جریاناتی که بر اثر ریزش در صفوف کمونیسم کارگری، با مبانی مارکسیسم انقلابی و کمونیسم کارگری، “وداع” کرده اند، اصطلاح “اسلام سیاسی”، غیر مارکسیستی، نامگذاری شده است. بادی به غبغب می اندازند و میگویند و گفته اند، خیر، اسلام سیاسی جنبشی منطبق بر منفعت سرمایه و سیر انباشت سرمایه است.
ادامه مطلب را بخوانید »
صالح میرهاشمی، مجید کاظمی و سعید یعقوبی از متهمان پرونده معروف به «خانه اصفهان» «بامداد ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲ اعدام شدند.
این مبارزان در ۲۵ آبان سال گذشته(۱۴۰۱) در جریان درگیری مردم با نیروهای سرکوبگر دستگیر شده بودند.
اما همزمان اعلام شد که یک روز قبل، یعنی در ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲: حکم اعدام دو زندانی که با اتهام «قتل عمد» به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بودند، در زندان مرکزی سنندج به اجرا درآمد.
با حساب این دو زندانی، اعدام ۱۳ نفر با اتهاماتی غیر از “درگیری” با نیروهای سرکوبگر در روز پنجشنبه در زندانهای مرکزی خرم آباد، مرکزی رشت، مرکزی کرمان و جیرفت به ثبت رسیده است.
ادامه مطلب را بخوانید »
بحث در یک سمینار مربوط به تجربه شوروى
انجمن مارکس لندن – شنبه ۶ اکتبر ۲۰۰۱( ۲۷ مهر ۱۳۸۰)
نوبت اول
منصور حکمت: سؤال من راجع به تاریخ انقلاب بلشویکى نیست. بحثم راجع به الان است. بحثت راجع به لنین و تزهاى آوریل و چرا این یا آن را گفت، وقتى معنى پیدا میکند که ما یک ارزیابى مثبتى از آنچه اتفاق افتاده است، داشته باشیم. مثل اسپارتاکوس، ممکن است هیچ اهمیتى نداشته است و او تصمیم گرفت قیام کند و شکست خورد. وقتى شکست خورد باید توضیح داد که این پدیده قیام اسپارتاکوس چرا مهم بوده است؟
تجربه اتحاد جماهیر شوروى دیگر الآن وجود ندارد که بگوئیم ولو شکست خورده است، ولى غولى وجود دارد. اما آن غول هم دیگر موجود نیست که حتى اگر ما هم قبولش نمیکردیم در واقعیت این غول تاریخى شکّ میکردیم. الان آن عظمت هم دیگر وجود ندارد. شخصیت لنین دارد به اسپارتاکوس شبیه میشود، یعنى یک کسى که یک روزى یک قیامى را سازمان داد اما نهایتا شکست خورد. در نتیجه این سؤالات مطرح میشوند، که باز تأکید میکنم در مورد انقلاب اکتبر نیستند.
ادامه مطلب را بخوانید »
(بخشی از سخنان منصور حکمت در پلنوم ۱۳ حزب کمونیست کارگری ایران)
(۱۵ تا ۱۷ دسامبر ۲۰۰۰- ۷ تا ۹ دی ۱۳۸۰)
برای این جلسه من قبلا خواهش کرده بودم که یک ساعتی را به بحث مورد نظر من اختصاص بدهید تا در باره بعضی نتایج “پراتیکی” مباحثاتم صحبت کنم. قرار است همین حالا این کار را انجام دهیم، و کسی مشکلی با این ندارد. این دیگر جزو دستور پلنوم نیست، در نتیجه (این بحش از صحبتهای من) یک بحث سمیناری است. من تقاضای یک ساعت وقت کردم که خودم حداکثر بیست دقیقه یا بیست و پنج دقیقه صحبت کنم و حتی شاید کمتر و بعد بقیه رفقا صحبت کنند. در نتیجه فقط می خواستم بگویم یک ساعت را من برای سخنرانی خودم نخواستم.
ادامه مطلب را بخوانید »
برای همه ما بسیار روشن است که جامعه ایران در یک دوره بحران انقلابی بسر میبرد. باز هم طبیعی به نظر میرسد که “راست” و “چپ” جامعه، برای هدایت جنبش مردم ایران به سوی سناریوها و چشم انداز آلترناتیو جانشین جمهوری اسلامی، خود را منسجم کنند. در طیف راست، ماجرای شکل گیری “منشور ۶ نفره” و سیر رو به انحلال آن را دیدیم. طیف چپ، که برخلاف طیف راست، از حمایت و پشتیبانی دولتهای غرب و میدیاها و کمک های مادی آنها برخوردار نبود، توانسته است تاکنون حداقل دو منشور را با حمایت بخشها و شخصیت های داخل ایران، ارائه بدهد. منشور مطالبات حداقلی و اخیرا منشور “آزادی، رفا و برابری” در آستانه روز جهانی کارگر.
ابتدا به این مساله میپردازم که چرا “منشور ۶ نفره”، علیرغم حمایت دولتهای غرب و “بایکوت” صدای چپ، به این سرنوشت دچار شد؟
ادامه مطلب را بخوانید »